فیک( سرنوشت ) پارت ۱۲
فیک( سرنوشت ) پارت ۱۲
" با تلاش های زیاد آلیس بلاخره تونست اون پسره رو گیر بیاره..با دستش محکم از مو پسره گرفته بود و میکشید اما پسرم آروم ننشسته بود و اونم کار آلیس و تکرار میکرد با دستش از موهای بلند آلیس گرفته بود و میکشید."
آلیس: ولم کنننننن( داد)
♡: خودت ولم کننننن( داد)
آلیس: نه تو ....ولم کنننن( داد)
♡: نوچ نوچچچججچچ(خون سرد)
آلیس : میکشمتتتت( داد عصبی )
♡: 😏
آلیس: واسم قیافه نگیرررر( داد)
" پسره کاری میکرد تا آلیس از این بیشتر عصبی بشه و کم کم کارش جواب میداد که مایا و 'یه جون'به کمک اومد.
مایا از دست آلیس میکشید تا ول کنه و 'یه جون'از دست دوستش...که بلاخره از هم جدا شدن..آلیس دستی روی موهاش کشید و عصبی به پسره گفت "
آلیس: فقط یه تار از موهام زندگی تو سیاه میکرد...عوضی.
♡: خودت موهام و گرفتی...آره دیگه زمانیکه نتونین دعوا کنین و کم بیارین فقط میتونین از مو طرف بکشین
آلیس: من کم بیارم..الان که کشتمت میفهمی..
♡: که کشتم..مگه تو میتونی..
یه جون: هی هی..آروم...بچه نیستین..پس لطفا...
آلیس: اون..
♡: اون...( یجا گفتن)
" به هم نگاهی کردن و دوباره باهم یجا گفتن"
آلیس: چرا حرفمو تکرار میکنی.
♡: چرا حرفمو تکرار میکنی.
آلیس: ایش ایش...
♡: ها...فحش...
آلیس: چیه...مگه خودت تا الان هیچ فحش ندادی؟
♡: چقدر رو مخی...
آلیس: کم آوردی میگی رو مخم...
♡: اگه نیستی ثابت کن...
آلیس: ثابت کنم...باشه...اما چجوری..
♡: خب تو گفتی میتونی منو بکشی و اینکه کم نمیاری...پس نظرت چیه..یه کوچولو بازی تیر کمون کنیم
آلیس: تیر کمون....
مایا: آلیس بلد نیس...
آلیس: باشه باشه قبول دارم..
مایا: آلیسسسس...
آلیس: میخام بهش ثابت کنم کیم...پس برو کنار...
آلیس: خب الان تو که با اون دوست نمیدونم اسمش چی بود...تیر کمون دارین اما من ندارم...
♡: بیا اینو تو بگیر..من اینو میگیرم..
" پسره تیر کمون دوستش 'یه جون' و برداشت و دنبال آلیس که کمی جلوتر راه افتاده بود راه افتاد و دنبالش مایا و 'یه جون"
آلیس: اینجا خوبه
" آلیس روی زمین نشست و یه سنگ برداشت وروی درخت یه دایره کشیدو بعدش گفت"
آلیس: خب هرکی تونست اینجا بزنه و تیرش درست اینجا بخوره..اون یکی باید قبول کنه که اون کم نمیاره
♡: باشه...
" آلیس خودشو آماده کرد...تیر که تو کمون بود و کشید که قبل از ول کردن...خودش رها شد و خورد به تنه درخت...پسره با لبخندی که به آلیس زد ...کمون خودش و کشید و تیر و ول کرد...که تیر درست تو دایره خورد"
غلط املایی بود معذرت 💜
ممنون میشم نظرتون و بگین 😊
" با تلاش های زیاد آلیس بلاخره تونست اون پسره رو گیر بیاره..با دستش محکم از مو پسره گرفته بود و میکشید اما پسرم آروم ننشسته بود و اونم کار آلیس و تکرار میکرد با دستش از موهای بلند آلیس گرفته بود و میکشید."
آلیس: ولم کنننننن( داد)
♡: خودت ولم کننننن( داد)
آلیس: نه تو ....ولم کنننن( داد)
♡: نوچ نوچچچججچچ(خون سرد)
آلیس : میکشمتتتت( داد عصبی )
♡: 😏
آلیس: واسم قیافه نگیرررر( داد)
" پسره کاری میکرد تا آلیس از این بیشتر عصبی بشه و کم کم کارش جواب میداد که مایا و 'یه جون'به کمک اومد.
مایا از دست آلیس میکشید تا ول کنه و 'یه جون'از دست دوستش...که بلاخره از هم جدا شدن..آلیس دستی روی موهاش کشید و عصبی به پسره گفت "
آلیس: فقط یه تار از موهام زندگی تو سیاه میکرد...عوضی.
♡: خودت موهام و گرفتی...آره دیگه زمانیکه نتونین دعوا کنین و کم بیارین فقط میتونین از مو طرف بکشین
آلیس: من کم بیارم..الان که کشتمت میفهمی..
♡: که کشتم..مگه تو میتونی..
یه جون: هی هی..آروم...بچه نیستین..پس لطفا...
آلیس: اون..
♡: اون...( یجا گفتن)
" به هم نگاهی کردن و دوباره باهم یجا گفتن"
آلیس: چرا حرفمو تکرار میکنی.
♡: چرا حرفمو تکرار میکنی.
آلیس: ایش ایش...
♡: ها...فحش...
آلیس: چیه...مگه خودت تا الان هیچ فحش ندادی؟
♡: چقدر رو مخی...
آلیس: کم آوردی میگی رو مخم...
♡: اگه نیستی ثابت کن...
آلیس: ثابت کنم...باشه...اما چجوری..
♡: خب تو گفتی میتونی منو بکشی و اینکه کم نمیاری...پس نظرت چیه..یه کوچولو بازی تیر کمون کنیم
آلیس: تیر کمون....
مایا: آلیس بلد نیس...
آلیس: باشه باشه قبول دارم..
مایا: آلیسسسس...
آلیس: میخام بهش ثابت کنم کیم...پس برو کنار...
آلیس: خب الان تو که با اون دوست نمیدونم اسمش چی بود...تیر کمون دارین اما من ندارم...
♡: بیا اینو تو بگیر..من اینو میگیرم..
" پسره تیر کمون دوستش 'یه جون' و برداشت و دنبال آلیس که کمی جلوتر راه افتاده بود راه افتاد و دنبالش مایا و 'یه جون"
آلیس: اینجا خوبه
" آلیس روی زمین نشست و یه سنگ برداشت وروی درخت یه دایره کشیدو بعدش گفت"
آلیس: خب هرکی تونست اینجا بزنه و تیرش درست اینجا بخوره..اون یکی باید قبول کنه که اون کم نمیاره
♡: باشه...
" آلیس خودشو آماده کرد...تیر که تو کمون بود و کشید که قبل از ول کردن...خودش رها شد و خورد به تنه درخت...پسره با لبخندی که به آلیس زد ...کمون خودش و کشید و تیر و ول کرد...که تیر درست تو دایره خورد"
غلط املایی بود معذرت 💜
ممنون میشم نظرتون و بگین 😊
۱۴.۴k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.