پارت58 دلبربلا
#پارت58 #دلبربلا
هرچی جلوتر میرفتیم فضا هم قشنگ تر میشد
یه سکو پیدا کردیم که هم جاش خلوت بود هم آفتاب نمی افتاد هم آبخوری و سرویس نزدیک بود
همون جا نشستیم چند تا از پسرا بساط جوجه رو راه انداختن
مهام و سه تا دوستاش هم نشسته بودن که
ارشیا از کنار منقل داد زد
_مهام داداش پاشو برو گیتارتو بیار یوم بزنیم برقصیم دلمون گرف
مهام گفت
_دلتو کی شاده؟
_بابا ناز نکن
اینو که گفت صدای همه در اومد
مشتاق بودم بدونم صداش چطوره ولی عکس العملی نشون ندادم
بلند شدو گفت
_باشه بابا
رفتو بعد ده مین اومد
گیتارش قهوه ای بود ولی خیلی ناز بود
همیشه فکر میکردم گیتار سفید از همه گیتارا خوشکل تره ولی اینو که دیدم نظرم عوض شد
نشست سر جای قبلیشو گفت
_خب چی بخونم؟
همه گفتن شاد بخون
سرشو تکون دادو دستاشو روی سیمای گیتار به حرکت در آورد
...
یکیه تو دل من داره کاری میکنه که
عاصی بشم و گله دارم به خودم
چرا چش تو چش شیم خجالت میکشم
هرچی دوس داری بگو
بگو تا کجا صداتو بشنوه هی
میگی عاشقی ولی حس میکنم عشق من بیشتره بهت
ریزه ریزه دم به دیقه این دل میریزه
حسودی از رو غریضه
کاری کردی دل شه مریضت
آرزومه وقتی چش همه رو تو زومه
نگام کنی عاشقونه بگی دل من واسه اونه
من به قربون نگات قربون اون چشای مستو برم
و جوری شده که نیای
به هیچ کاری نمیره دست و دلم
عادتم دادی به اون بوی عطری که اسمشو نمیگی بهم داری میکشی منو
با این استرسایی که هی میدی بهم
ریزه ریزه دم به دیقه این دل میریزه
حسودی از رو غریضه
کاری کردی دل شه مریضت
آرزومه وقتی چش همه رو تو زومه
نگام کنی عاشقونه بگی دل من واسه اونه
( حسام الدین موسوی_ریزه ریزه )
....
خیلی قشنگ بودو باید اعتراف کنم صداشم خیلی خوب بود
آهنگش زیاد شاد نبود ولی این ارشیای دلقک با مداحی هم میرقصه
یکی از بچه ها یه ظرف تخمه آورد گذاشت وسط همه حمله کردیم
یکم که گذشت نهار آماده شد و دور هم زدیم
بعد نهار همه دراز به دراز افتاده بودن منم تا اومدم بخوابم
یهو گوشیم صدا جیغ داد
همه ترسیدن که گفتن
_نترسین بابا مسیج اومد برام
همه یه نفس راحت کشیدنو دوبار تمرگیدن
پیامو باز کردم
یه شماره نا شناس نوشته بود
_با ثنا همین خط جنگلو بگیرین برین جلو منو امیرم میایم
به تابلو سرویس بهداشتی که رسیدی یه جوری ثنا رو همون جا بزار برو جای حوضچه کنار سرویس منم میام
سرمو آوردم بالا و دیدم داره نگام میکنه
آروم سرمو تکون و دادمو نشستم همونجا
در گوش دنیا گفتم
_ببین واجبه منو ثنا بریم یه جای بعدا برات توضیح میدم
_باشه برو ولی کورت میکنم اگه نگی چی شده
_اوکی فقط حواست باشه به سونیا
سرشو تکون داد
رفتم سمت ثنا و گفتم
_پاشو بریم قدم بزنیم
تعجب کرده بود ولی واسه اینکه خیت بازی در نیاره بلند شد
لایک و کامنت فراموش نشه😉
هرچی جلوتر میرفتیم فضا هم قشنگ تر میشد
یه سکو پیدا کردیم که هم جاش خلوت بود هم آفتاب نمی افتاد هم آبخوری و سرویس نزدیک بود
همون جا نشستیم چند تا از پسرا بساط جوجه رو راه انداختن
مهام و سه تا دوستاش هم نشسته بودن که
ارشیا از کنار منقل داد زد
_مهام داداش پاشو برو گیتارتو بیار یوم بزنیم برقصیم دلمون گرف
مهام گفت
_دلتو کی شاده؟
_بابا ناز نکن
اینو که گفت صدای همه در اومد
مشتاق بودم بدونم صداش چطوره ولی عکس العملی نشون ندادم
بلند شدو گفت
_باشه بابا
رفتو بعد ده مین اومد
گیتارش قهوه ای بود ولی خیلی ناز بود
همیشه فکر میکردم گیتار سفید از همه گیتارا خوشکل تره ولی اینو که دیدم نظرم عوض شد
نشست سر جای قبلیشو گفت
_خب چی بخونم؟
همه گفتن شاد بخون
سرشو تکون دادو دستاشو روی سیمای گیتار به حرکت در آورد
...
یکیه تو دل من داره کاری میکنه که
عاصی بشم و گله دارم به خودم
چرا چش تو چش شیم خجالت میکشم
هرچی دوس داری بگو
بگو تا کجا صداتو بشنوه هی
میگی عاشقی ولی حس میکنم عشق من بیشتره بهت
ریزه ریزه دم به دیقه این دل میریزه
حسودی از رو غریضه
کاری کردی دل شه مریضت
آرزومه وقتی چش همه رو تو زومه
نگام کنی عاشقونه بگی دل من واسه اونه
من به قربون نگات قربون اون چشای مستو برم
و جوری شده که نیای
به هیچ کاری نمیره دست و دلم
عادتم دادی به اون بوی عطری که اسمشو نمیگی بهم داری میکشی منو
با این استرسایی که هی میدی بهم
ریزه ریزه دم به دیقه این دل میریزه
حسودی از رو غریضه
کاری کردی دل شه مریضت
آرزومه وقتی چش همه رو تو زومه
نگام کنی عاشقونه بگی دل من واسه اونه
( حسام الدین موسوی_ریزه ریزه )
....
خیلی قشنگ بودو باید اعتراف کنم صداشم خیلی خوب بود
آهنگش زیاد شاد نبود ولی این ارشیای دلقک با مداحی هم میرقصه
یکی از بچه ها یه ظرف تخمه آورد گذاشت وسط همه حمله کردیم
یکم که گذشت نهار آماده شد و دور هم زدیم
بعد نهار همه دراز به دراز افتاده بودن منم تا اومدم بخوابم
یهو گوشیم صدا جیغ داد
همه ترسیدن که گفتن
_نترسین بابا مسیج اومد برام
همه یه نفس راحت کشیدنو دوبار تمرگیدن
پیامو باز کردم
یه شماره نا شناس نوشته بود
_با ثنا همین خط جنگلو بگیرین برین جلو منو امیرم میایم
به تابلو سرویس بهداشتی که رسیدی یه جوری ثنا رو همون جا بزار برو جای حوضچه کنار سرویس منم میام
سرمو آوردم بالا و دیدم داره نگام میکنه
آروم سرمو تکون و دادمو نشستم همونجا
در گوش دنیا گفتم
_ببین واجبه منو ثنا بریم یه جای بعدا برات توضیح میدم
_باشه برو ولی کورت میکنم اگه نگی چی شده
_اوکی فقط حواست باشه به سونیا
سرشو تکون داد
رفتم سمت ثنا و گفتم
_پاشو بریم قدم بزنیم
تعجب کرده بود ولی واسه اینکه خیت بازی در نیاره بلند شد
لایک و کامنت فراموش نشه😉
۱۳.۲k
۲۸ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.