❌ اصکی ممنوع ❌
❌ اصکی ممنوع ❌
ادامه پارت قبل
یونگی تند نگاهم کرد: تو هم به کرگ صفتی سیترایی، تازه دارم میفهمم.
سیترا جوابش رو داد: حتی با اینکه همش 18 سالشه بازم میفهمه داغ زدن از رو عشق نیست!
یونگی: من یه مرد عاشقم، خوب میفهمم نگاه جی کی به تو و کاراش چه معنی میده!
سیترا عصبی شد و گلدون رو میز رو کوبید به دیوار و داد زد: چه معنی میده؟ بوسیدن و تحقیرم بین اون همه ادم، داغ زدنم به عنوان یه برده، گرفتن ازادیم و عذاب دادنم به مدت 6 ماه چه معنی میدههههه؟ هانننن؟
رفتم سمت سیترا: اروم باش، اون کسیه که بهت اسیب زده و لیاقتش فقط مرگه!
نمیدونستم چرا یونگی از جی کی طرفداری میکنه، اما هرچی که بود این حق رو نداشت، نه تا وقتی که سیترا این همه عذاب کشیده بود!
سیترا در حالی که نفس نفس میزد گفت: تو درک میکنی چون یه زنی، مردا هیچوقت نمیفهمن چه آسیبی میتونن به روح یه زن وارد کنن.
به یونگی نگاه کرد: از یه جایی به بعد همیشه کنارم بودی، الانم میخای باشی یا میخای بری؟
یونگی عمیق نگاهش کرد: جی کی مردی نیست که به این راحتیا گیر بیفته!
سیترا ماژیک رو کوبید زمین: منم زنی نیستم که تسلیم بشم، چرا انقدر منو عصبی میکنی؟
یونگی: من خوب میشناسمت، شاید دوسال گذشته باشه، اما سیترا حتی اگه آلفاجم شده باشه، کسی نیست که با دیدن جی کی انقدر خونسرد بمونه!
چشمای سیترا مات و فکش منقبض شد: حرفت رو بزن یونگی.
یونگی از جاش بلند شد و رخ به رخ سیترا ایستاد: یه مرد عاشق برای نگه داشتن عشقش هر کاری میکنه، حتی اگه اون کار داغ زدن باشه.
مکثی کرد و ادامه داد: ای کاش تو هم برای اطرافیانت یکم ارزش قائل بودی آلفاجم!
آلفاجم رو با طئنه گفت و از اتاق رفت بیرون.
.... ادامه دارد......
(نویسنده سراب)
(از روبیکا)
ناشناس ما:🖤✨
https://nazarbazi.timefriend.net/16750082778186
ما رو به دوستاتون معرفی کنین:🖤🔥
https://rubika.ir/joinc/BGDEIHIF0HQARFFQLKQQIJWDALZDMJBY
ادامه پارت قبل
یونگی تند نگاهم کرد: تو هم به کرگ صفتی سیترایی، تازه دارم میفهمم.
سیترا جوابش رو داد: حتی با اینکه همش 18 سالشه بازم میفهمه داغ زدن از رو عشق نیست!
یونگی: من یه مرد عاشقم، خوب میفهمم نگاه جی کی به تو و کاراش چه معنی میده!
سیترا عصبی شد و گلدون رو میز رو کوبید به دیوار و داد زد: چه معنی میده؟ بوسیدن و تحقیرم بین اون همه ادم، داغ زدنم به عنوان یه برده، گرفتن ازادیم و عذاب دادنم به مدت 6 ماه چه معنی میدههههه؟ هانننن؟
رفتم سمت سیترا: اروم باش، اون کسیه که بهت اسیب زده و لیاقتش فقط مرگه!
نمیدونستم چرا یونگی از جی کی طرفداری میکنه، اما هرچی که بود این حق رو نداشت، نه تا وقتی که سیترا این همه عذاب کشیده بود!
سیترا در حالی که نفس نفس میزد گفت: تو درک میکنی چون یه زنی، مردا هیچوقت نمیفهمن چه آسیبی میتونن به روح یه زن وارد کنن.
به یونگی نگاه کرد: از یه جایی به بعد همیشه کنارم بودی، الانم میخای باشی یا میخای بری؟
یونگی عمیق نگاهش کرد: جی کی مردی نیست که به این راحتیا گیر بیفته!
سیترا ماژیک رو کوبید زمین: منم زنی نیستم که تسلیم بشم، چرا انقدر منو عصبی میکنی؟
یونگی: من خوب میشناسمت، شاید دوسال گذشته باشه، اما سیترا حتی اگه آلفاجم شده باشه، کسی نیست که با دیدن جی کی انقدر خونسرد بمونه!
چشمای سیترا مات و فکش منقبض شد: حرفت رو بزن یونگی.
یونگی از جاش بلند شد و رخ به رخ سیترا ایستاد: یه مرد عاشق برای نگه داشتن عشقش هر کاری میکنه، حتی اگه اون کار داغ زدن باشه.
مکثی کرد و ادامه داد: ای کاش تو هم برای اطرافیانت یکم ارزش قائل بودی آلفاجم!
آلفاجم رو با طئنه گفت و از اتاق رفت بیرون.
.... ادامه دارد......
(نویسنده سراب)
(از روبیکا)
ناشناس ما:🖤✨
https://nazarbazi.timefriend.net/16750082778186
ما رو به دوستاتون معرفی کنین:🖤🔥
https://rubika.ir/joinc/BGDEIHIF0HQARFFQLKQQIJWDALZDMJBY
۲.۵k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.