𝗯𝗿𝗼𝗸𝗲𝗻 𝗹𝗼𝘃𝗲🏹
#𝗯𝗿𝗼𝗸𝗲𝗻_𝗹𝗼𝘃𝗲🏹
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 10
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو هان یو
عمل ا/ت تموم شده بود شانس آوردیم خودش زنده موند ولی بچه......
ا/ت به هوش آمده بود توی اتاق رفتم پیشش
فقط به سقف خیره شده بود
هان یو : ا/ت ا/ت خاهرم خوشگلم
ا/ت : بچه ام چی شد؟
هان یو : دیگه نیست.....
ا/ت : حالا جواب جونگکوکو چی بدم (گریه)
اون خیلی بچه دوست داشت هق
هان یو : ا/ت آروم باش
همین الان زنگ زد آدرس بیمارستان رو بهش دادم ولی نگفتم بچهتون مرده خودش الان میاد
ا/ت : وایییییییی
هان یو : ا/ت الان پدر بهم زنگ زد گفت مامان حالش خوب نیست من باید برم
ا/ت : ترو خداااا نرو
هان یو : اروم باش جونگکوک الان میاد پیشت میمونه من باید برم ممکنه آخرین باری باشه که مامانو میبینم
ا/ت : هان یووو(گریه ) منو با جونگکوک تنها نزار منو میکشه
هان یو : ا/ت اون این کارو نمیکنه
(گوشی هان یو زنگ میخوره)
ا/ت باز داره بهم زنگ میزنه من میرم چند روز دیگه بر میگردم میام پیشت
هان یو رفت
ویو جونگکوک
به ا/ت زنگ زدم هان یو جواب داد
گفت که ا/ت الان بیمارستانه و عملش تموم شده
هه تموم شد بچه مو به چخ داد رفت پی کارش
الان حتما خیلی خوشحاله که از شر بچم راحت شده تموم شد اهههه (عصبی میشه چند تا از شیشه عطرای روی میز رو میشکنه )
ادامه دارد....؟.....؟
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 10
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو هان یو
عمل ا/ت تموم شده بود شانس آوردیم خودش زنده موند ولی بچه......
ا/ت به هوش آمده بود توی اتاق رفتم پیشش
فقط به سقف خیره شده بود
هان یو : ا/ت ا/ت خاهرم خوشگلم
ا/ت : بچه ام چی شد؟
هان یو : دیگه نیست.....
ا/ت : حالا جواب جونگکوکو چی بدم (گریه)
اون خیلی بچه دوست داشت هق
هان یو : ا/ت آروم باش
همین الان زنگ زد آدرس بیمارستان رو بهش دادم ولی نگفتم بچهتون مرده خودش الان میاد
ا/ت : وایییییییی
هان یو : ا/ت الان پدر بهم زنگ زد گفت مامان حالش خوب نیست من باید برم
ا/ت : ترو خداااا نرو
هان یو : اروم باش جونگکوک الان میاد پیشت میمونه من باید برم ممکنه آخرین باری باشه که مامانو میبینم
ا/ت : هان یووو(گریه ) منو با جونگکوک تنها نزار منو میکشه
هان یو : ا/ت اون این کارو نمیکنه
(گوشی هان یو زنگ میخوره)
ا/ت باز داره بهم زنگ میزنه من میرم چند روز دیگه بر میگردم میام پیشت
هان یو رفت
ویو جونگکوک
به ا/ت زنگ زدم هان یو جواب داد
گفت که ا/ت الان بیمارستانه و عملش تموم شده
هه تموم شد بچه مو به چخ داد رفت پی کارش
الان حتما خیلی خوشحاله که از شر بچم راحت شده تموم شد اهههه (عصبی میشه چند تا از شیشه عطرای روی میز رو میشکنه )
ادامه دارد....؟.....؟
۱۷.۹k
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.