دیگه سیگارفروش نزدیک خونمون هم

دیگه سیگارفروش نزدیک خونمون هم ،
دلش واسم سوخت...!!
امروز که رفتم #سیگار بخرم گفتش که:
می خوای من باهاش حرف بزنم که برگرده؟!



- میشه یه کم راهنماییم کنی ؟
+ چه راهنمایی !
- من دقیقا چی بگم ، برگردی ؟



#دلنوشته_های_کوچه_پشتی

https://telegram.me/joinchat/BYIBETypQYYlvvnrZeAdZA
دیدگاه ها (۵)

سالها رفت و هنوزیک نفر نیست بپرسد از منکه تو از پنجره ی عشق ...

چندسال است؟که وقتی می‌گویم باران، واقعاً منظورم بــاران استو...

چشم بسته به خیال تنه ات می چسبمشبیه یک کوالاکه بی درخت , یک ...

از انزوا تابی اعتباری تئوری عشق پیش می رویدر خود می خزی تا ت...

پارت ۱۹ویو رزی:کم کم چشمامو باز کردم دیدم صبح شده بلند شدم ر...

#عشق _جنایت 🔪پارت 23 جینو :نه یادم نرفته واسه این قبول کردم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط