Little sister
Little sister
Part 1
راوی
کوک و ا/ت خواهر و برادری هستند که پدر و مادرشان برای اینکه کوک( 20 سالع) رو مستقل کنن کوک و ا/ت رو فرستادن آمریکا تا کوک از ا/ت ( دو ساله) مراقبت کنه ( یاد بگیره)الان کوک و ا/ت رفتن بیرون تا برای خودشون لباس جدید بگیرن*
نکته 1: بعضی از دوستاشون باهاشون اومدن
نکته 2: هر سری باباشون و مامانشون براشون پول میفرستن ( البته کوک مخفیانه مافیاست با دوستاشون)..موقعی که میره سرکار ا/ت رو میبره مهدکودک و موقعی برگشتن برش میداره
کوک: خب عشقم چی میخوای؟
ا/ت:نیمیدونم🫤
کوک: میخوای برات پیراهن خوشگل بگیریم؟
ا/ت:آده
کوک: دستشو گرفتم و وارد سیسمونی شدیم*
کوک: خب عشقم چی میخوای بگو همونو بگیریم...هرچی دوست داری بردار عشقم :)
ا/ت:هلچی؟
کوک: آره خوشگلم ( ا/ت اصلا ولخرج نیست اصلا شاید سالی یکبار اونم یکبار با اجبار ببرمش خرید و همیشه هم من براش لباس میگیرم فکر میکنه من باید براش بردارم 😂..بنابراین تصمیم گرفتم ببرمش تا خودش خرید کنه* همونطور که دستمو گرفته بود و قدم میزدیم یهو یک پیراهن رو اشاره کرد که سفید بود و گل های نخی آبی و طرح سنتی داشت..به نظر منم تو تنش خوشگل بود* اینو میخوای؟.. دنبال سایتشون گشتم و برداشتم.. خب یکی دیگه. مطمعنی فقط پیراهن میخوای؟.. تیشترت و شلوار یا شلوارک نمیخوای؟
ا/ت: سر تکون دادن به نه*
کوک: خیلی خب بریم دوتا یا سه تای دیگه انتخاب کنیم بعد بریم واسه خوشگلم کفش بگیریم 😉..باشع؟ بلندش کردم و راه افتادیم* خب خانوم کوچولو دیگه چی میخوای؟.. همونطور رفتیم که رسیدیم به یک پیراهن زرد نخی و به اون اشاره کرد* به به سلیقه کوچولوم چه خوشگل بوده نمیدونستم بعدشم یک پیراهن سفید با گل های صورتی دیدم ولی ا/ت از مدل آفتاب گردونشم خوشش اومد* بخاطرش اونم برداشتم* حساب کردیم و رفتیم که براش کفش بگیریم
کوک: (لباست ها رو دادم به جک که بزاره تو ماشین و ا/ت رو بغلش کردم و رفتیم سراغ کفش فروشی و با پله برقی رفتیم سراغ بخش کودکانه)..خبب فسقلی من کدومو میخوای؟( تا گذاشتمش زمین بدو بدو رفتم سراغ یک کفش اسپرت چسبی صورتی جیغ) 😂.. تو چرا گیر دادی به کفش صورتی؟ دختر؟!
ا/ت: آرع ماخوامشششش
کوک: باشه باشه و بزار یک کفش دیگه هم برات برداریم..( و تمام یک دور تو مغازه گشتیم که آخر سر ا/ت به یک کفش زرد اشاره کرد)😂 دختر تو چرا رنگ های جیغ رو میخوایی؟😂😂😂😂😂
ا/ت: آل استارههه🥹
کوک: باشع باشع حداقل خوبیش اینکه از صورتی دراومدی😂 ( لپشو بوس کردم).. بریم واسه منم یک لباس برداریم و بریم واسه عسلم غذا بخرمم و بخوریم
کوک: باید برای سرجلسه ها یک کت شلوار میخریدم رفتیم کت و شلوار فروشی و از دو مدل خوشم اومد یکی سرمه ای بود و اونیکی مشکی بود*..فسقلی کدومو بردارم ( ادای آدم های متفکر ها رو آورد و بعدش به سرمه ای اشارع کرد)
ا/ت: ژیاد شیاه میپوشی وجرنه شرمه ای بی شتر بهت میاد ( زیاد سیاه میپوشی وگرنه سرمه ای بیشتر بهت میاد)
کوک: لپشو بوسیدم* آفرین نی نی خوشگلم باشع اینو میپوشم
ا/ت: خنده*
کوک: خبب بریم غذا بخوریم؟
ا/ت: پژ لِباش؟ ( پس لباس؟)
کوک: الهی من قربون اون حرف زدنت بشم فسقلی..من لباس نمیخوام
ا/ت: پش بلیمم
کوک: بریم رفتیم فود کورت که دیدیم جیمین و تهیونگ هم دارن مثل ما از پلههای برقی میان بالا تا میخواستم چیزی بگم مانعم شدن*
جیمین: مواظب باش..مواظب باش پلههای برقی به آخرش رسید
کوک: قدم رو برداشتم* شما اینجا چیکار میکنیننن؟
جیمین: مثل تو کت و شلوار خریدیم واسه جلسه ولی تو مارو ندیدی ( ا/ت رو از کوک گرفتم) سلام فسقلیی
ته: بیا بازی هم غذا بخوریم
کوک: موافقم
ته: فسقلی چی میخوای؟
ا/ت: برگررر
ته: و تو کوک؟
کوک: منم
جیمین: منم میخوام
کوک: ولی من و ا/ت خودمون حساب میکنیم
ته: فرقی نداره
جیمین: هرکی زودتر رسید
کوک: سه تایی سمت پیشخوان دویدیم*
سه تایی: چهارتا چیزبرگر! ( سه تا کارت گرفتن)
پیشخوان:😳
سه تایی: مال منو بگیرید
پیشخوان: رندوم برمیدارم* ( جیمین)
کوک: پوفف اهه ..یهو دیدم ا/ت نیست و دلم هری ریخت*
Part 1
راوی
کوک و ا/ت خواهر و برادری هستند که پدر و مادرشان برای اینکه کوک( 20 سالع) رو مستقل کنن کوک و ا/ت رو فرستادن آمریکا تا کوک از ا/ت ( دو ساله) مراقبت کنه ( یاد بگیره)الان کوک و ا/ت رفتن بیرون تا برای خودشون لباس جدید بگیرن*
نکته 1: بعضی از دوستاشون باهاشون اومدن
نکته 2: هر سری باباشون و مامانشون براشون پول میفرستن ( البته کوک مخفیانه مافیاست با دوستاشون)..موقعی که میره سرکار ا/ت رو میبره مهدکودک و موقعی برگشتن برش میداره
کوک: خب عشقم چی میخوای؟
ا/ت:نیمیدونم🫤
کوک: میخوای برات پیراهن خوشگل بگیریم؟
ا/ت:آده
کوک: دستشو گرفتم و وارد سیسمونی شدیم*
کوک: خب عشقم چی میخوای بگو همونو بگیریم...هرچی دوست داری بردار عشقم :)
ا/ت:هلچی؟
کوک: آره خوشگلم ( ا/ت اصلا ولخرج نیست اصلا شاید سالی یکبار اونم یکبار با اجبار ببرمش خرید و همیشه هم من براش لباس میگیرم فکر میکنه من باید براش بردارم 😂..بنابراین تصمیم گرفتم ببرمش تا خودش خرید کنه* همونطور که دستمو گرفته بود و قدم میزدیم یهو یک پیراهن رو اشاره کرد که سفید بود و گل های نخی آبی و طرح سنتی داشت..به نظر منم تو تنش خوشگل بود* اینو میخوای؟.. دنبال سایتشون گشتم و برداشتم.. خب یکی دیگه. مطمعنی فقط پیراهن میخوای؟.. تیشترت و شلوار یا شلوارک نمیخوای؟
ا/ت: سر تکون دادن به نه*
کوک: خیلی خب بریم دوتا یا سه تای دیگه انتخاب کنیم بعد بریم واسه خوشگلم کفش بگیریم 😉..باشع؟ بلندش کردم و راه افتادیم* خب خانوم کوچولو دیگه چی میخوای؟.. همونطور رفتیم که رسیدیم به یک پیراهن زرد نخی و به اون اشاره کرد* به به سلیقه کوچولوم چه خوشگل بوده نمیدونستم بعدشم یک پیراهن سفید با گل های صورتی دیدم ولی ا/ت از مدل آفتاب گردونشم خوشش اومد* بخاطرش اونم برداشتم* حساب کردیم و رفتیم که براش کفش بگیریم
کوک: (لباست ها رو دادم به جک که بزاره تو ماشین و ا/ت رو بغلش کردم و رفتیم سراغ کفش فروشی و با پله برقی رفتیم سراغ بخش کودکانه)..خبب فسقلی من کدومو میخوای؟( تا گذاشتمش زمین بدو بدو رفتم سراغ یک کفش اسپرت چسبی صورتی جیغ) 😂.. تو چرا گیر دادی به کفش صورتی؟ دختر؟!
ا/ت: آرع ماخوامشششش
کوک: باشه باشه و بزار یک کفش دیگه هم برات برداریم..( و تمام یک دور تو مغازه گشتیم که آخر سر ا/ت به یک کفش زرد اشاره کرد)😂 دختر تو چرا رنگ های جیغ رو میخوایی؟😂😂😂😂😂
ا/ت: آل استارههه🥹
کوک: باشع باشع حداقل خوبیش اینکه از صورتی دراومدی😂 ( لپشو بوس کردم).. بریم واسه منم یک لباس برداریم و بریم واسه عسلم غذا بخرمم و بخوریم
کوک: باید برای سرجلسه ها یک کت شلوار میخریدم رفتیم کت و شلوار فروشی و از دو مدل خوشم اومد یکی سرمه ای بود و اونیکی مشکی بود*..فسقلی کدومو بردارم ( ادای آدم های متفکر ها رو آورد و بعدش به سرمه ای اشارع کرد)
ا/ت: ژیاد شیاه میپوشی وجرنه شرمه ای بی شتر بهت میاد ( زیاد سیاه میپوشی وگرنه سرمه ای بیشتر بهت میاد)
کوک: لپشو بوسیدم* آفرین نی نی خوشگلم باشع اینو میپوشم
ا/ت: خنده*
کوک: خبب بریم غذا بخوریم؟
ا/ت: پژ لِباش؟ ( پس لباس؟)
کوک: الهی من قربون اون حرف زدنت بشم فسقلی..من لباس نمیخوام
ا/ت: پش بلیمم
کوک: بریم رفتیم فود کورت که دیدیم جیمین و تهیونگ هم دارن مثل ما از پلههای برقی میان بالا تا میخواستم چیزی بگم مانعم شدن*
جیمین: مواظب باش..مواظب باش پلههای برقی به آخرش رسید
کوک: قدم رو برداشتم* شما اینجا چیکار میکنیننن؟
جیمین: مثل تو کت و شلوار خریدیم واسه جلسه ولی تو مارو ندیدی ( ا/ت رو از کوک گرفتم) سلام فسقلیی
ته: بیا بازی هم غذا بخوریم
کوک: موافقم
ته: فسقلی چی میخوای؟
ا/ت: برگررر
ته: و تو کوک؟
کوک: منم
جیمین: منم میخوام
کوک: ولی من و ا/ت خودمون حساب میکنیم
ته: فرقی نداره
جیمین: هرکی زودتر رسید
کوک: سه تایی سمت پیشخوان دویدیم*
سه تایی: چهارتا چیزبرگر! ( سه تا کارت گرفتن)
پیشخوان:😳
سه تایی: مال منو بگیرید
پیشخوان: رندوم برمیدارم* ( جیمین)
کوک: پوفف اهه ..یهو دیدم ا/ت نیست و دلم هری ریخت*
- ۱۴.۸k
- ۱۶ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط