پارت76 دلبربلا
#پارت76 #دلبربلا
_میدونم میدونم
_پررو نشو
_باشه خب دیگه مزاحم اوقات شریفم نشو
_تو این همه اعتماد به نفس از کجا پیدا کردی؟
_از رو زمین خدا
_آهان گمشو دیگه
_زر اضافی نزن خاله جون قربونم بشی الهی خداحافظم باشه
تماسو قطع کردم
رفتم تو اتاق بچه ها دیدم دوباره خوابیدن با همون لباس بیرونیا
همینطوری که از اتاقشون خارج میشدم درو محکم کوبیدم و با داد شروع به خوندن کردم
_مانیای من نازنین عاشق عزیز دلم تو
همه دقایق مانیا ی من...
دنیا: الهی یه شوهر بد صدا گیرت بیاد انتقاممنو از تو بگیره
داد زدم
_لال شو خواهر
صدا در اومد
رفتم و درو باز کردم پسره همسایه رو به رومون بود با یه قیافه داغون که داد میزد تازه کپه مرگشو برداشته
_امیری داشتین سر صبحی؟
_ببخشید یه نگاه به ساعت کردین؟حالا اون هیچی خوبه خودتون میگید سر صبحی از همسایه آزاری خوشتون میاد؟ اون از پارکینگ این هم از کنسرت امروز تون
_هر هر بسه دیگه خندیدم در ضمن صدای من جزو ده تا صدای برتر جهانه شما مشکل داری گوشاتو بگیر چهار دیواری اختیاری هر کاری دلم بخواد میکنم
در مقابل چشای بهت زدش درو بستم
_جوون بچسب به دیوار
برگشتم که سونیا و دنیا رو دیدم فضولن دیگه انتظار دیگه ای ندارم ازشون
سونیا:چی میگفت؟
_خودتو خر نکن میدونم همشو حفظ شدی
دنیا:ولی خدایی خیلی بچمون ضایع شد
_بپوشین بریم بیرون پوکیدم تو خونه
دنیا:کدوم قبرستون بریم
_عزیزم عفت کلاگ داشته باش بریم خرید من هیچی ندارم
سونیا:بالاخره یه حرف درست و حسابی از اون غار در اومد
اونارفتن تو اتاقشون منم تو اتاقم
یه شلوار اسلش مشکی و مانتو ساده طوسی تیره و شال ساده مشکی آدیداس های طوسیمو پام کردم و کوله کتان طوسیمو انداختم پشتم رژم که خوب بود
رفتم بیرون و یکم نشستم تا بچه ها اومدن و رفتیم پاساژ
کلی گشتیم ولی هیچ چیز بدرد بخوری پیدا نکردیم رفتیم رستوران و برگ زدیم و دوباره رفتیم بگردیم بلکه یه چیزی پیدا کنیم
همینطوری در حال راه رفتن بودیم که یه مانتو مشکی اسپرت که روی آستیناش یه خط سفید داشت و روی خطای سفید نوشته های لاتین مشکی داشت نظرمو جلب کرد
دست بچه ها رو کشیدمو رفتیم تو مغازه
به مانتو اشاره کردمو به فروشنده ای که یه دختر سی ساله بود گفتم سایزمو بیاره
_با شلوارش سته ایرادی نداره
_چه بهتر میشه شلوارشو ببینم؟
شلوارشو هم آورد مثه آشتیناش بود خیلی قشنگ بود
_نظرتون چیه؟
دوتایی گفتن
_عاااااالیه
_پس از همین سایز سه تاشو بدین
دختره لبخندی زد و رفت تا بیاره
لایک و کامنت فراموش نشه😉
_میدونم میدونم
_پررو نشو
_باشه خب دیگه مزاحم اوقات شریفم نشو
_تو این همه اعتماد به نفس از کجا پیدا کردی؟
_از رو زمین خدا
_آهان گمشو دیگه
_زر اضافی نزن خاله جون قربونم بشی الهی خداحافظم باشه
تماسو قطع کردم
رفتم تو اتاق بچه ها دیدم دوباره خوابیدن با همون لباس بیرونیا
همینطوری که از اتاقشون خارج میشدم درو محکم کوبیدم و با داد شروع به خوندن کردم
_مانیای من نازنین عاشق عزیز دلم تو
همه دقایق مانیا ی من...
دنیا: الهی یه شوهر بد صدا گیرت بیاد انتقاممنو از تو بگیره
داد زدم
_لال شو خواهر
صدا در اومد
رفتم و درو باز کردم پسره همسایه رو به رومون بود با یه قیافه داغون که داد میزد تازه کپه مرگشو برداشته
_امیری داشتین سر صبحی؟
_ببخشید یه نگاه به ساعت کردین؟حالا اون هیچی خوبه خودتون میگید سر صبحی از همسایه آزاری خوشتون میاد؟ اون از پارکینگ این هم از کنسرت امروز تون
_هر هر بسه دیگه خندیدم در ضمن صدای من جزو ده تا صدای برتر جهانه شما مشکل داری گوشاتو بگیر چهار دیواری اختیاری هر کاری دلم بخواد میکنم
در مقابل چشای بهت زدش درو بستم
_جوون بچسب به دیوار
برگشتم که سونیا و دنیا رو دیدم فضولن دیگه انتظار دیگه ای ندارم ازشون
سونیا:چی میگفت؟
_خودتو خر نکن میدونم همشو حفظ شدی
دنیا:ولی خدایی خیلی بچمون ضایع شد
_بپوشین بریم بیرون پوکیدم تو خونه
دنیا:کدوم قبرستون بریم
_عزیزم عفت کلاگ داشته باش بریم خرید من هیچی ندارم
سونیا:بالاخره یه حرف درست و حسابی از اون غار در اومد
اونارفتن تو اتاقشون منم تو اتاقم
یه شلوار اسلش مشکی و مانتو ساده طوسی تیره و شال ساده مشکی آدیداس های طوسیمو پام کردم و کوله کتان طوسیمو انداختم پشتم رژم که خوب بود
رفتم بیرون و یکم نشستم تا بچه ها اومدن و رفتیم پاساژ
کلی گشتیم ولی هیچ چیز بدرد بخوری پیدا نکردیم رفتیم رستوران و برگ زدیم و دوباره رفتیم بگردیم بلکه یه چیزی پیدا کنیم
همینطوری در حال راه رفتن بودیم که یه مانتو مشکی اسپرت که روی آستیناش یه خط سفید داشت و روی خطای سفید نوشته های لاتین مشکی داشت نظرمو جلب کرد
دست بچه ها رو کشیدمو رفتیم تو مغازه
به مانتو اشاره کردمو به فروشنده ای که یه دختر سی ساله بود گفتم سایزمو بیاره
_با شلوارش سته ایرادی نداره
_چه بهتر میشه شلوارشو ببینم؟
شلوارشو هم آورد مثه آشتیناش بود خیلی قشنگ بود
_نظرتون چیه؟
دوتایی گفتن
_عاااااالیه
_پس از همین سایز سه تاشو بدین
دختره لبخندی زد و رفت تا بیاره
لایک و کامنت فراموش نشه😉
۱۳.۵k
۳۰ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.