پارت77 دلبربلا
#پارت77 #دلبربلا
کارتمو دادمو دختره حساب کرد رفتیم سوار ماشین شدیم و برگشتیم خونه
خسته شده بودم یه دوش گرفتم و روی تختم فرود اومدم
با صدای مشت هایی که به در اتاقم کوبیده میشد از خواب بیدار شدم قفل درو باز کردم قیافه خواب آلود دنیا پشت در بود
_ها؟
خیلی ریلکس گفت
_ساعت هشت و ربعه
_هییییییین خاک بر سرت دیر شد
خودشم انگار تازه فهمید چی شده که پرید و رفت تو دستشویی سونیا از تو آشپزخونه داد زد
_مانیا
_ها
_جوراب مشکیم دیروز زیر میز نهار خوری بود کو؟
_من چمیدونم
رفتم تو آشپزخونه داشت دور خودش میچرخید
_تو ماشین لباسشویی نیست
رفت سمت ماشین لباسشویی و درشو باز کرد با خوشجالی دستشو آورد بالا و گفت
_یافتمش
بعد پنچر شد و دوباره گفت
_خیسه
_خب خنگ برو سشوار بگیر روش
دویید سمت اتاق
از دیروز عصر خوابم دارم از گشنگی میمیرم سرمو کردم تو یخچال و نوتلا رو کشیدم بیرون
یه لقمه بزرگ درست کردمو بدون جمع کردن میز رفتم تو اتاقم
یه رژ نسکافه ای کشیدم رو لبم و لباسایی که دیروز خریدمو پوشیدم
مقنعه مشکیمو سرم کردم و آل استارای مشکیمو هم پام کردم
کوله اسپرت مشکیمو انداختم پشتم و رفتم بیرون
بچه ها حاضر بودن تیپامون مثه هم بود
زدیم قدش و رفتیم سوار ماشین بشیم
گاز دادم سمت دانشگاه
از ماشین پیاده شدیم و رفتیم سمت کلاسمون
این ساعتو با افتخاری گوریل داشتیم
نشستیم و ایشون اومد و کار همیشگیشو تکرار کرد
زر زد زر زد تا سونیا حوصلش سر رفت و به بهونه دستشویی کلاسو پیچوند
ده مین گذشت تا آقا خسته نباشیدو اعلام کرد
رفتیم بیرون ولی سونیا نبود
رقتیم سمت دستشویی که در کمال تعجب سامان از دستشویی اومد بیرون
سامان؟دستشویی زنونه؟
شونه ای انداختیم بالا و بینیمونو گرفتیم و وارد دستشویی شدیم
صدای سونیا بلد شد تند تند داد میزد
و مشت میکوبید به در
رفتم سمت دری که صدا ازش میومد و بازش کردم
سونیا پرید بیرون و دستاشو شست
_نفهمیدین کدوم خری درو رو من بست؟
لایک و کامنت فراموش نشه😉
کارتمو دادمو دختره حساب کرد رفتیم سوار ماشین شدیم و برگشتیم خونه
خسته شده بودم یه دوش گرفتم و روی تختم فرود اومدم
با صدای مشت هایی که به در اتاقم کوبیده میشد از خواب بیدار شدم قفل درو باز کردم قیافه خواب آلود دنیا پشت در بود
_ها؟
خیلی ریلکس گفت
_ساعت هشت و ربعه
_هییییییین خاک بر سرت دیر شد
خودشم انگار تازه فهمید چی شده که پرید و رفت تو دستشویی سونیا از تو آشپزخونه داد زد
_مانیا
_ها
_جوراب مشکیم دیروز زیر میز نهار خوری بود کو؟
_من چمیدونم
رفتم تو آشپزخونه داشت دور خودش میچرخید
_تو ماشین لباسشویی نیست
رفت سمت ماشین لباسشویی و درشو باز کرد با خوشجالی دستشو آورد بالا و گفت
_یافتمش
بعد پنچر شد و دوباره گفت
_خیسه
_خب خنگ برو سشوار بگیر روش
دویید سمت اتاق
از دیروز عصر خوابم دارم از گشنگی میمیرم سرمو کردم تو یخچال و نوتلا رو کشیدم بیرون
یه لقمه بزرگ درست کردمو بدون جمع کردن میز رفتم تو اتاقم
یه رژ نسکافه ای کشیدم رو لبم و لباسایی که دیروز خریدمو پوشیدم
مقنعه مشکیمو سرم کردم و آل استارای مشکیمو هم پام کردم
کوله اسپرت مشکیمو انداختم پشتم و رفتم بیرون
بچه ها حاضر بودن تیپامون مثه هم بود
زدیم قدش و رفتیم سوار ماشین بشیم
گاز دادم سمت دانشگاه
از ماشین پیاده شدیم و رفتیم سمت کلاسمون
این ساعتو با افتخاری گوریل داشتیم
نشستیم و ایشون اومد و کار همیشگیشو تکرار کرد
زر زد زر زد تا سونیا حوصلش سر رفت و به بهونه دستشویی کلاسو پیچوند
ده مین گذشت تا آقا خسته نباشیدو اعلام کرد
رفتیم بیرون ولی سونیا نبود
رقتیم سمت دستشویی که در کمال تعجب سامان از دستشویی اومد بیرون
سامان؟دستشویی زنونه؟
شونه ای انداختیم بالا و بینیمونو گرفتیم و وارد دستشویی شدیم
صدای سونیا بلد شد تند تند داد میزد
و مشت میکوبید به در
رفتم سمت دری که صدا ازش میومد و بازش کردم
سونیا پرید بیرون و دستاشو شست
_نفهمیدین کدوم خری درو رو من بست؟
لایک و کامنت فراموش نشه😉
۲۶.۵k
۳۱ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.