پارت78 دلبربلا
#پارت78 #دلبربلا
به صورت نمایشی دستمو کشیدم روی ریشای فرضیم و گفتم
_من یه حدسایی میزنم
_بگو تا برم شوارشو بکشم سرش
_نمیتونی
_هه چرا نباید بتونم؟
_میتونی اما نمیری
_اتفاقا میرم تا کور بشه هر آنکه نتونه ببینه
_اسگل پسره
یه لحظه کپ کرد
_چییییی؟ پسر تو دسشویی زنونه چیکار میکنه
_اومده درو رو تو ببنده
_سامان؟
دنیا:بالاخره مغزت لود کرد
سونیا عصبی دستاشو شست و با پشت مانتوش پاک کرد چون مشکی بود دیده نمیشد کولشو از دست دنیا چنگ زدو گفت
_تجزیش میکنم پسره گوسالرو
_صبر کن
_سعی نکنین جلومو بگیرین چون نمیتونین
_برا من فاز فیلم هندی بر ندار بگو چیکار کردی که اومد درو رو تو بست
یهو ایستادو و برگشت با یه لبخند دلقک گونه گفت
_گل پا گرفتم براش
دنیا:مارو باش علاف کدوم خری شدیم اسگل کرم از خودت بوده
_راست میگه تو یه لحظه نمیتونی آدم باشی زالو؟
_خبه خبه برا من شدن عمو مهربان نصیحتم میکنن خوب دوست داشتم گل پا بگیرم براش اون باید بیاد درو رو من ببنده
دنیا:اونم دست داشته
_کارش خیلی بچه گونه بود متاسفم براش
_دیده بچه ای حرکت بچگونه زده برات
بعد منو دنیا دهنمونو باز کردیم و صدا کروکودیل در آوردیم
_ببندین غارو بریم کلاس دیر شد
سه تایی رفتیم سمت کلاس که دیدیم کنار در کلاس اون سه تا ایستادن بی تفاوت از کنارشون رد شدم بعد من سونیا اومد تا خواستم وارد کلاس بشم یه صدا اومد که گفت
_آخ
بله صدا متعلق به دنیا بود
برگشتم ببینم چی شده که دیدم راشا براش گل پا گرفته
به دنیایی که پخش زمین شده بود نگاه کردم و خندمو کنترل کردم
اخمامو کشیدم تو هم و گفتم
_شما و رفیقتون مثل اینکه خر درونتون خیلی فعاله سامان گفت:
_نه به فعالی خر درون رفیق تو
بعد با چشم به سونیا اشاره کرد
دنیا خودشو جمع و جور کردو گفت
_بچه ها شنیده بودین کسایی که سادیسم دارن بیشتر حرکاتشون دست خودشون نیست قبلا از رو حرکات این حدس زده بودم ولی الان دیگه یقین یافتم
راشا خیلی خونسرد و با یه لب یه وری شده گفت
_اول اینکه درخت خودتی دومم اینکه شما لطف کن یقین نیاب
_شنیدین میگن فحشو بندازین صاحبش خودش بر میداره حکایت خیلیاس
_تو چه چیزایی که نمیشنوی
_مگه همه مثه تو کرن
داشتیم به کل کل دنیا و راشا گوش میدادیم که دنیا اینو گفت و دستمو کشید و مثه کش تنبون افتادیم دنبالش
رفتیم و ردیف آخر کلاس نشستیم
لایک و کامنت فراموش نشه😉
به صورت نمایشی دستمو کشیدم روی ریشای فرضیم و گفتم
_من یه حدسایی میزنم
_بگو تا برم شوارشو بکشم سرش
_نمیتونی
_هه چرا نباید بتونم؟
_میتونی اما نمیری
_اتفاقا میرم تا کور بشه هر آنکه نتونه ببینه
_اسگل پسره
یه لحظه کپ کرد
_چییییی؟ پسر تو دسشویی زنونه چیکار میکنه
_اومده درو رو تو ببنده
_سامان؟
دنیا:بالاخره مغزت لود کرد
سونیا عصبی دستاشو شست و با پشت مانتوش پاک کرد چون مشکی بود دیده نمیشد کولشو از دست دنیا چنگ زدو گفت
_تجزیش میکنم پسره گوسالرو
_صبر کن
_سعی نکنین جلومو بگیرین چون نمیتونین
_برا من فاز فیلم هندی بر ندار بگو چیکار کردی که اومد درو رو تو بست
یهو ایستادو و برگشت با یه لبخند دلقک گونه گفت
_گل پا گرفتم براش
دنیا:مارو باش علاف کدوم خری شدیم اسگل کرم از خودت بوده
_راست میگه تو یه لحظه نمیتونی آدم باشی زالو؟
_خبه خبه برا من شدن عمو مهربان نصیحتم میکنن خوب دوست داشتم گل پا بگیرم براش اون باید بیاد درو رو من ببنده
دنیا:اونم دست داشته
_کارش خیلی بچه گونه بود متاسفم براش
_دیده بچه ای حرکت بچگونه زده برات
بعد منو دنیا دهنمونو باز کردیم و صدا کروکودیل در آوردیم
_ببندین غارو بریم کلاس دیر شد
سه تایی رفتیم سمت کلاس که دیدیم کنار در کلاس اون سه تا ایستادن بی تفاوت از کنارشون رد شدم بعد من سونیا اومد تا خواستم وارد کلاس بشم یه صدا اومد که گفت
_آخ
بله صدا متعلق به دنیا بود
برگشتم ببینم چی شده که دیدم راشا براش گل پا گرفته
به دنیایی که پخش زمین شده بود نگاه کردم و خندمو کنترل کردم
اخمامو کشیدم تو هم و گفتم
_شما و رفیقتون مثل اینکه خر درونتون خیلی فعاله سامان گفت:
_نه به فعالی خر درون رفیق تو
بعد با چشم به سونیا اشاره کرد
دنیا خودشو جمع و جور کردو گفت
_بچه ها شنیده بودین کسایی که سادیسم دارن بیشتر حرکاتشون دست خودشون نیست قبلا از رو حرکات این حدس زده بودم ولی الان دیگه یقین یافتم
راشا خیلی خونسرد و با یه لب یه وری شده گفت
_اول اینکه درخت خودتی دومم اینکه شما لطف کن یقین نیاب
_شنیدین میگن فحشو بندازین صاحبش خودش بر میداره حکایت خیلیاس
_تو چه چیزایی که نمیشنوی
_مگه همه مثه تو کرن
داشتیم به کل کل دنیا و راشا گوش میدادیم که دنیا اینو گفت و دستمو کشید و مثه کش تنبون افتادیم دنبالش
رفتیم و ردیف آخر کلاس نشستیم
لایک و کامنت فراموش نشه😉
۱۳.۴k
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.