پارت چهارم
پارت چهارم
اول با بهت بهش نگاه کردم یهو با پوزخندی بهش.گفتم تو خواب ببینی هززه بی هم چیز با تموم شدن حرفم مو هام گرفت توی دستش محکم کشید که از درد چشمام بسته شد صدام در نیومد یونا: هه هرزه تویی عوضی بهت قول میدم کاری بکنم که جلوی چشامت توی همین اتاق با شوهرت باعم سکس کنیم تو ببینی نابود بشی😏
موهام ول کرد گفت: خوب کیم تهیونگ فقط یه بار میپرسم یا جلوی عشقت باهام میخوابی یا باهم فیلم اکشن کتک کاری پخش زنده ببینم لذت ببریم بعد به چند تا مرد گفت بیان جلو من بایستن تا جواب تهیونگ بشنوه
تهیونگ:عوضی میخواهی چکار کنی من همچین کاری نمیکنم
یونا :عه عالیه خیلی وقت فیلم ندیدم بزنیدش
چند مرد به جونم افتادن اینقدر کتکم زدن نا نداشتم تکون بخورم
فقط صدای داد تقلای تهیونگ میشنیدم که میگفت: لعنت بهتون عوضیا ولش کنید هززه عوضی ولش.کن بیایین منو بزنیددددد(باداد)
یونا با صدای بلند خندید گفت :دست نگهدارید اممم عشقم چیزی میخواهی بگی قبول میکنی یا بگم با شلاق بزنن هوم؟
تهیونگ:لعنت بهت ...لعنت به هموتون داد بلندی زد بهم نگاه میکرد به زور چشمام باز کردم نگاهش کردم با زمزمه کم گفتم : ن..ه..ن..ه
یونا عصبی شد گفت:شلاق بیارید تا حون داره بزنیدش هرکدوم تا خسته شدید بدید بعدی بزنه فهمیدیییی
دوباره بجونم افتادن با شلاق میزدنم تهیونگ داد میزد تقلا میکرد درد داشتم زیادم درد داشتم اما تا لحظه مرگم حتی بعد مرگم اجازه نمیدم همچین اتفاقی بیوفته
وقتی صدای با گریه تهیونگ شنیدم قلبم زیر رو شد :ولش کنید عوضیا بسه کشتیش ولشششش کنننننن
دیگه جونی نداشتم تمام بدنم خونی شده بود
یونا به ساعتش نگاه کرد گفت: بازشون کنید من برام کاری پیش اومده تا اون موقع که بیام میتونید فکر کنید یونا رفت
با حس ازاد شدن دستم افتادم روی زمین به سختی چشمام باز کردم بستم به سرعت تو بغل کسی فرو رفتم.که با ناگهانی بودنش کل بدنم تیر کشید با صدای اروم ناله کردم
تهیونگ: جونم زندگیم جونم عشقم جونم عمرم العی بمیرم اینقدر درد کشیدنت نبینم با صدای اروم زمزمه وار گفتم:خد..ان..کنه.. ب...ب...مونی...ب..رام
تهیونگ بیشتر تو بغلم گرفت کل صورتم بوسه زد میگفت :شرمندتم عشقم ببخید تقصیر منه توروخدا طاقت بیا درستش میکنم سرم توی گرنتش برم اروم اروم نفس میکشیدم تهیونگ:با گریه هق هق گفت: انحامش میدم ولی یه شرط جلوی تو نباشه دیگه تحمل دردت ندارم با سرعت چشمام باز کردم با دستم یقه تیشرتش گرفتم به سمت خودم کشیدم با صدای بلند داد زدم :نننن به هیچ عنوان امکان نداره عمرا بزارم همچین کاری بکنی من اینقدر درد نکشیدم که تو بری لذت ببری لعنتی لعنت بهت تهیونگ باید منو اول بکشی فهمیدی باید منو بکشی تا لحظه نفس میکشم حق نداری اینکار انجام بدی لعنتیی...
اول با بهت بهش نگاه کردم یهو با پوزخندی بهش.گفتم تو خواب ببینی هززه بی هم چیز با تموم شدن حرفم مو هام گرفت توی دستش محکم کشید که از درد چشمام بسته شد صدام در نیومد یونا: هه هرزه تویی عوضی بهت قول میدم کاری بکنم که جلوی چشامت توی همین اتاق با شوهرت باعم سکس کنیم تو ببینی نابود بشی😏
موهام ول کرد گفت: خوب کیم تهیونگ فقط یه بار میپرسم یا جلوی عشقت باهام میخوابی یا باهم فیلم اکشن کتک کاری پخش زنده ببینم لذت ببریم بعد به چند تا مرد گفت بیان جلو من بایستن تا جواب تهیونگ بشنوه
تهیونگ:عوضی میخواهی چکار کنی من همچین کاری نمیکنم
یونا :عه عالیه خیلی وقت فیلم ندیدم بزنیدش
چند مرد به جونم افتادن اینقدر کتکم زدن نا نداشتم تکون بخورم
فقط صدای داد تقلای تهیونگ میشنیدم که میگفت: لعنت بهتون عوضیا ولش کنید هززه عوضی ولش.کن بیایین منو بزنیددددد(باداد)
یونا با صدای بلند خندید گفت :دست نگهدارید اممم عشقم چیزی میخواهی بگی قبول میکنی یا بگم با شلاق بزنن هوم؟
تهیونگ:لعنت بهت ...لعنت به هموتون داد بلندی زد بهم نگاه میکرد به زور چشمام باز کردم نگاهش کردم با زمزمه کم گفتم : ن..ه..ن..ه
یونا عصبی شد گفت:شلاق بیارید تا حون داره بزنیدش هرکدوم تا خسته شدید بدید بعدی بزنه فهمیدیییی
دوباره بجونم افتادن با شلاق میزدنم تهیونگ داد میزد تقلا میکرد درد داشتم زیادم درد داشتم اما تا لحظه مرگم حتی بعد مرگم اجازه نمیدم همچین اتفاقی بیوفته
وقتی صدای با گریه تهیونگ شنیدم قلبم زیر رو شد :ولش کنید عوضیا بسه کشتیش ولشششش کنننننن
دیگه جونی نداشتم تمام بدنم خونی شده بود
یونا به ساعتش نگاه کرد گفت: بازشون کنید من برام کاری پیش اومده تا اون موقع که بیام میتونید فکر کنید یونا رفت
با حس ازاد شدن دستم افتادم روی زمین به سختی چشمام باز کردم بستم به سرعت تو بغل کسی فرو رفتم.که با ناگهانی بودنش کل بدنم تیر کشید با صدای اروم ناله کردم
تهیونگ: جونم زندگیم جونم عشقم جونم عمرم العی بمیرم اینقدر درد کشیدنت نبینم با صدای اروم زمزمه وار گفتم:خد..ان..کنه.. ب...ب...مونی...ب..رام
تهیونگ بیشتر تو بغلم گرفت کل صورتم بوسه زد میگفت :شرمندتم عشقم ببخید تقصیر منه توروخدا طاقت بیا درستش میکنم سرم توی گرنتش برم اروم اروم نفس میکشیدم تهیونگ:با گریه هق هق گفت: انحامش میدم ولی یه شرط جلوی تو نباشه دیگه تحمل دردت ندارم با سرعت چشمام باز کردم با دستم یقه تیشرتش گرفتم به سمت خودم کشیدم با صدای بلند داد زدم :نننن به هیچ عنوان امکان نداره عمرا بزارم همچین کاری بکنی من اینقدر درد نکشیدم که تو بری لذت ببری لعنتی لعنت بهت تهیونگ باید منو اول بکشی فهمیدی باید منو بکشی تا لحظه نفس میکشم حق نداری اینکار انجام بدی لعنتیی...
۳.۷k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.