ازدواج اجباری پارت 8
ویو یونگی
به اون برگه نگاه کردم برگه طلاق بودو ا/ت اونو امضا کرده بود و بدون اینکه در بزنم وارد اتاقش شدم داشت گوشواره هاشو از تو گوشش بیرون میآورد و
یونگی :این چی؟
ا/ت:خودت داری میبینی
یونگی :چرا می خایی طلاق بگیری
ا/ت:چون منو تو به زور ازدواج کردیم و هیچ احساسی بهم نداریم
یونگی :دروغ نگو اونشب مست بودی گفتی کسی که دوستش دارم مین یونگی بهم خیانت کرده
ا/ت:..... که چی
یونگی :چرا دقیقا گفتی من دارم بهت خیانت می کنم
ا/ت پوز خند زدو گرنبندش که مروارید بود و پاره کرد و همه مرواریداش پخش شد
ا/ت:اونشب توی بار دیدیمت که دوست دخترت روی پلت نشسته بود
یونگی :.. (پوز خند) تو فکر می کنی اون دوست دختر منه
ا/ت:چه باشه چه نباشه تو هیچ احساسی به من نداری پس تمومش کن
یونگی :کاشکی میزاشتی برات توضیح بدم بعد چرت و پرت تو ذهنت بگی
ا/ت:خوب.. توضیح بده
یونگی :من مافیام خودت باید بدونی
ا/ت:اوم
من اونشب با یکی معامله داشتم و اون طرف آدم دختر بازی هستش و برای اینکه معامله انجام بشه مجبور بودم اون دختره ی جنده رو بزارم رو پام
ا/ت:اگه حرفت تموم شد می تونی بری؟
یونگی:واقعا می خایی طلاق بگیری
ا/ت:آره
یونگی :ا/ت.. من
ا/ت:میشه بری بیرون حالم داره بد میشه
یونگی :باشه (ناراحت)
به اون برگه نگاه کردم برگه طلاق بودو ا/ت اونو امضا کرده بود و بدون اینکه در بزنم وارد اتاقش شدم داشت گوشواره هاشو از تو گوشش بیرون میآورد و
یونگی :این چی؟
ا/ت:خودت داری میبینی
یونگی :چرا می خایی طلاق بگیری
ا/ت:چون منو تو به زور ازدواج کردیم و هیچ احساسی بهم نداریم
یونگی :دروغ نگو اونشب مست بودی گفتی کسی که دوستش دارم مین یونگی بهم خیانت کرده
ا/ت:..... که چی
یونگی :چرا دقیقا گفتی من دارم بهت خیانت می کنم
ا/ت پوز خند زدو گرنبندش که مروارید بود و پاره کرد و همه مرواریداش پخش شد
ا/ت:اونشب توی بار دیدیمت که دوست دخترت روی پلت نشسته بود
یونگی :.. (پوز خند) تو فکر می کنی اون دوست دختر منه
ا/ت:چه باشه چه نباشه تو هیچ احساسی به من نداری پس تمومش کن
یونگی :کاشکی میزاشتی برات توضیح بدم بعد چرت و پرت تو ذهنت بگی
ا/ت:خوب.. توضیح بده
یونگی :من مافیام خودت باید بدونی
ا/ت:اوم
من اونشب با یکی معامله داشتم و اون طرف آدم دختر بازی هستش و برای اینکه معامله انجام بشه مجبور بودم اون دختره ی جنده رو بزارم رو پام
ا/ت:اگه حرفت تموم شد می تونی بری؟
یونگی:واقعا می خایی طلاق بگیری
ا/ت:آره
یونگی :ا/ت.. من
ا/ت:میشه بری بیرون حالم داره بد میشه
یونگی :باشه (ناراحت)
۱۱.۱k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.