/دخترم براتون شیرنی و ابمیوه اوردم
/دخترم براتون شیرنی و ابمیوه اوردم
+ عا ممنون خاله جون
/کاری نکردم عزیزم
مامان جونگوو رفت تو خونه و منو جونگوو تو حیاط بودیم
- ات از خودت پزیرایی کن
+ باش ممنون
ابمیوه مو برداشتم و خوردم
لیوانشو گذاشتم تو سینی و تشکر کردم
- فردا میای مدرسه
+اره چرا نیام مگه خبریه
- ن همین جوری
+اها
یکی دو دیقه بینمون حرفی ردو بدل نشد
ک گفتم
ببخشید زحمت دادما
هیچی نگفت دیگه کم کم میخواستم برم ک با کار ی دفعه ای ک جونگ وو کرد تعجب کردم
ی دفعه ی بوس خیلی سریع روی گردنم گذاشت
خیلی خجالت کشیدم و تعجب کردم
+ هی داری چیکار میکنی
چیزی نگفت
ویو ات
چیزی نگفت و دوباره سه تا بوس سریع و پشت سر هم روی گردنم کاشت با تعجب نگاش کردم ک ی پوزخند زده بود
ی دفعه دستمامو گرفت و شروع کرد ب مکی/دن گردنم چشام از تعجب ۴ تا شد سریع ب خودم اومدمو دستامو از تو دستش کشیدم بیرون و سریع حولش دادم
+ چ غلطی میکنی
سریع کیفمو برداشتم ک برم داشتم میرفتم ک اومد سمتم دستمو محکم کشید سمت خودش و منو محکم چسبوند ب دیوار
و گفت
-کجا در میری خوشگله تازه داشتم ازت لذت میبردم
و با یکی از دستاش دستامو قفل کرد بالا سرم و با اون یکی دستشم صورتمو گرفت و وحشیانه شروع کرد ب مک/یدن گردنم
خیلی ترسیده بودم هی بش میگفتم بس کنه ولی ب کار خودش ادامه میداد و ب من توجهی نمیکرد
تقلا کردم تا بلاخره بعد از یک دیقه ولم کرد با بغض و ترس تو چشاش نگا کردم تو شوک بودم ب خودم اومدم و حولش دادم و سریع کیفمو برداشتم و از اونجا رفتم
+ عا ممنون خاله جون
/کاری نکردم عزیزم
مامان جونگوو رفت تو خونه و منو جونگوو تو حیاط بودیم
- ات از خودت پزیرایی کن
+ باش ممنون
ابمیوه مو برداشتم و خوردم
لیوانشو گذاشتم تو سینی و تشکر کردم
- فردا میای مدرسه
+اره چرا نیام مگه خبریه
- ن همین جوری
+اها
یکی دو دیقه بینمون حرفی ردو بدل نشد
ک گفتم
ببخشید زحمت دادما
هیچی نگفت دیگه کم کم میخواستم برم ک با کار ی دفعه ای ک جونگ وو کرد تعجب کردم
ی دفعه ی بوس خیلی سریع روی گردنم گذاشت
خیلی خجالت کشیدم و تعجب کردم
+ هی داری چیکار میکنی
چیزی نگفت
ویو ات
چیزی نگفت و دوباره سه تا بوس سریع و پشت سر هم روی گردنم کاشت با تعجب نگاش کردم ک ی پوزخند زده بود
ی دفعه دستمامو گرفت و شروع کرد ب مکی/دن گردنم چشام از تعجب ۴ تا شد سریع ب خودم اومدمو دستامو از تو دستش کشیدم بیرون و سریع حولش دادم
+ چ غلطی میکنی
سریع کیفمو برداشتم ک برم داشتم میرفتم ک اومد سمتم دستمو محکم کشید سمت خودش و منو محکم چسبوند ب دیوار
و گفت
-کجا در میری خوشگله تازه داشتم ازت لذت میبردم
و با یکی از دستاش دستامو قفل کرد بالا سرم و با اون یکی دستشم صورتمو گرفت و وحشیانه شروع کرد ب مک/یدن گردنم
خیلی ترسیده بودم هی بش میگفتم بس کنه ولی ب کار خودش ادامه میداد و ب من توجهی نمیکرد
تقلا کردم تا بلاخره بعد از یک دیقه ولم کرد با بغض و ترس تو چشاش نگا کردم تو شوک بودم ب خودم اومدم و حولش دادم و سریع کیفمو برداشتم و از اونجا رفتم
۵.۱k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.