تو راه ک داشتم میرفتم خونه همش تو فکر بودم ک این چ کاری ب
تو راه ک داشتم میرفتم خونه همش تو فکر بودم ک این چ کاری بود
خیلییی خجالت کشیدم
اینمو از تو کیفم در اوردم و گردنمو دیدم
دیدم ک خیلی کبود شده
ای لعنتی
یکم بش کرم زدم ک معلوم نباشه و موهامو انداختم رو گردنم و رفتم خونه
.....
فردا صبح تو مدرسه
ویو ات
با خجالت وارد مدرسه شدم و سرمو انداختم پایین و نشستم رو صندلیم
خدا خدا میکردم ک جونگوو امروز نیاد مدرسه بعد از اون اتفاق خیلی ازش خجالت میکشم
بعد چند دیقه وارد کلاس شد با خجالت سرمو انداختم پایین
با پوزخند اومد سمت صندلیم و ب یونا (بغل دستیم) یچیزی گفت و رفت بعد چند دیقه یونا رفت جای جونگوو نشست و جونگوو اومد پیش من نشست
ترسیده و خجالت زده بش نگا کردم
استرس داشتم
هنوزم استاد نیوموه بود
- وایسا ببینم پس اون کبودی ای ک باعث میشد مشخص بشه مالکت منم کوش؟ داش دستشو سمت گردنم دراز میکرد ک دستشو پس زدم و با اخم و صدای نسبتا بلندی گفتم خفه شو مین جونگوو
-مین ات لجبازی نکن با من چ بخای چ نخوای مال منی
+ اولن خفه شو برو سر جات بشین من نمیخوام.. تا دیروز ک خوب مظلوم بودی چته امروز هار شدی
دومن فامیل من کیمه ن مین ب یادت بسپار (جدی و عصبانی)
معلم اومد
خب سلام بچه ها
کیم ات قرار بود این درسو تو کنفرانس بدی اره؟
+بله استاد
رفتم پای تابلو و داشتم درس رو کنفرانس میدادم ک نگاه های سنگین جونگوو رو روی خودم حس میکردم زنگ خورد و درس تموم شد ب حیاط مدرسه رفتم
ویو جونگوو
توی تمام این مدتی ک درس میداد ب اندام خوبش پوست سفیدش و کیوتیش و گردن و لباش نگا میکردم
خیلی دوس دارم این فرد مال من بشه
خیلی دوس دارم طعم لباشو بچشم اومم
زنگ خورد و از کلاس خارج شد منم بدون این ک بفهمه دنبال ات رفتم دیدم داره ب سمت دستشویی میره بدون این ک کسی بفهمه اروم وارد دستشویی دخترانه شدم و دنبال ات تا دسشویی رفتم
میخواست وارد یکیشون بشه ک منم سریع وارد دستشویی ای ک ات داشت میرفت شدم اتو کشیدم داخل دستشویی و درو قفل کردم و دهنشو با دستم گرفتم ک سرو صدا نکنه و چسبوندمش ب دیوار.....
خیلییی خجالت کشیدم
اینمو از تو کیفم در اوردم و گردنمو دیدم
دیدم ک خیلی کبود شده
ای لعنتی
یکم بش کرم زدم ک معلوم نباشه و موهامو انداختم رو گردنم و رفتم خونه
.....
فردا صبح تو مدرسه
ویو ات
با خجالت وارد مدرسه شدم و سرمو انداختم پایین و نشستم رو صندلیم
خدا خدا میکردم ک جونگوو امروز نیاد مدرسه بعد از اون اتفاق خیلی ازش خجالت میکشم
بعد چند دیقه وارد کلاس شد با خجالت سرمو انداختم پایین
با پوزخند اومد سمت صندلیم و ب یونا (بغل دستیم) یچیزی گفت و رفت بعد چند دیقه یونا رفت جای جونگوو نشست و جونگوو اومد پیش من نشست
ترسیده و خجالت زده بش نگا کردم
استرس داشتم
هنوزم استاد نیوموه بود
- وایسا ببینم پس اون کبودی ای ک باعث میشد مشخص بشه مالکت منم کوش؟ داش دستشو سمت گردنم دراز میکرد ک دستشو پس زدم و با اخم و صدای نسبتا بلندی گفتم خفه شو مین جونگوو
-مین ات لجبازی نکن با من چ بخای چ نخوای مال منی
+ اولن خفه شو برو سر جات بشین من نمیخوام.. تا دیروز ک خوب مظلوم بودی چته امروز هار شدی
دومن فامیل من کیمه ن مین ب یادت بسپار (جدی و عصبانی)
معلم اومد
خب سلام بچه ها
کیم ات قرار بود این درسو تو کنفرانس بدی اره؟
+بله استاد
رفتم پای تابلو و داشتم درس رو کنفرانس میدادم ک نگاه های سنگین جونگوو رو روی خودم حس میکردم زنگ خورد و درس تموم شد ب حیاط مدرسه رفتم
ویو جونگوو
توی تمام این مدتی ک درس میداد ب اندام خوبش پوست سفیدش و کیوتیش و گردن و لباش نگا میکردم
خیلی دوس دارم این فرد مال من بشه
خیلی دوس دارم طعم لباشو بچشم اومم
زنگ خورد و از کلاس خارج شد منم بدون این ک بفهمه دنبال ات رفتم دیدم داره ب سمت دستشویی میره بدون این ک کسی بفهمه اروم وارد دستشویی دخترانه شدم و دنبال ات تا دسشویی رفتم
میخواست وارد یکیشون بشه ک منم سریع وارد دستشویی ای ک ات داشت میرفت شدم اتو کشیدم داخل دستشویی و درو قفل کردم و دهنشو با دستم گرفتم ک سرو صدا نکنه و چسبوندمش ب دیوار.....
۶.۱k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.