P:17
P:17
چند ماه بعد:
(ک نمیدونم چن ماهع🗿)
امروز باید برای جنسیت بچه بریم دیدم کوک مث ی بانی کوچولو خوابید
ات: کوک پاشو میگممممم میخوایم بریم برای جنسیت بچع
کوک: عشقم یکم دیگ
ات: این تو نبودی ک دیوونم میکردی ک کی بریم برای جنسیت بچع؟
کوک با سرعت جت از خواب بیدار شد
کوک: چرا چرا
پا شد رفت سرویس منم بهش خندیدم کیوت:)
اومد بیرون کمکم کرد لباسمو بپوشم شکمم خیلی گنده شدع بود
لباسمو پوشیدم رفتیم سوار ماشین شدیم و ب سمت بیمارستان حرکت کردیم
وارد بیمارستان شدیم کوک دستمو گرفت
و وارد اتاق شدیم
ک ی خانم نشسته بود فهمیدم کوک از قبل گفتع دکتر خانم بیارن
دکتر: سلام خوش اومدین
ات و کوک: سلام ما برای جنسیت بچع اومدین
نگاه کوک کردم با تعجب ب هم نگاه کردیم
کوک: هم زمان حرف زدیم؟
دکتر: خیلی خب روی تخت دراز بکشید(خنده)
(دوستان من بچه خوبیم زیاد در مورد اینا اطلاعات ندارم🗿)
دکتر: خب......جوابش رسید
کوک: دخترع؟
ات: پسرع
دکتر: بله
کوک: ینی چی:
دکتر: هم پسر هم دخترن
کوک با چشما برق زدع نگام کرد و اومد بغلم کرد
ات: وایییی دوتا دختر پسر(ذوق)
از بیمارستان خارج شدیم
ات: کوک
کوک: جانم
ات: بچه مون بابل تی میخواد
کوک: من قربونش برم باشع بریم
سوار ماشین شدیم و بد چن مین رسیدیم کافه از ماشین بیاده شدیم همع تعظیم کردن
ات: چرا تعظیم میکنن؟
کوک: یادت نرفتع ک من بزرگ ترین مافیام؟
ات: اهوم رفتیم روی یکی از صندلیا نشستیم ک گارسون اومد
گارسون: چی میل دارید؟
ات: کیک شکلاتی و بابل تی شکلاتی
کوک: قهوه(سرد)
گارسون تعظیم کرد: چشم
و رفت
منو کوک مشغول حرف بودیم ک....
صاری اگ بد شد🗿💔
شرطا
لایک:۵
چند ماه بعد:
(ک نمیدونم چن ماهع🗿)
امروز باید برای جنسیت بچه بریم دیدم کوک مث ی بانی کوچولو خوابید
ات: کوک پاشو میگممممم میخوایم بریم برای جنسیت بچع
کوک: عشقم یکم دیگ
ات: این تو نبودی ک دیوونم میکردی ک کی بریم برای جنسیت بچع؟
کوک با سرعت جت از خواب بیدار شد
کوک: چرا چرا
پا شد رفت سرویس منم بهش خندیدم کیوت:)
اومد بیرون کمکم کرد لباسمو بپوشم شکمم خیلی گنده شدع بود
لباسمو پوشیدم رفتیم سوار ماشین شدیم و ب سمت بیمارستان حرکت کردیم
وارد بیمارستان شدیم کوک دستمو گرفت
و وارد اتاق شدیم
ک ی خانم نشسته بود فهمیدم کوک از قبل گفتع دکتر خانم بیارن
دکتر: سلام خوش اومدین
ات و کوک: سلام ما برای جنسیت بچع اومدین
نگاه کوک کردم با تعجب ب هم نگاه کردیم
کوک: هم زمان حرف زدیم؟
دکتر: خیلی خب روی تخت دراز بکشید(خنده)
(دوستان من بچه خوبیم زیاد در مورد اینا اطلاعات ندارم🗿)
دکتر: خب......جوابش رسید
کوک: دخترع؟
ات: پسرع
دکتر: بله
کوک: ینی چی:
دکتر: هم پسر هم دخترن
کوک با چشما برق زدع نگام کرد و اومد بغلم کرد
ات: وایییی دوتا دختر پسر(ذوق)
از بیمارستان خارج شدیم
ات: کوک
کوک: جانم
ات: بچه مون بابل تی میخواد
کوک: من قربونش برم باشع بریم
سوار ماشین شدیم و بد چن مین رسیدیم کافه از ماشین بیاده شدیم همع تعظیم کردن
ات: چرا تعظیم میکنن؟
کوک: یادت نرفتع ک من بزرگ ترین مافیام؟
ات: اهوم رفتیم روی یکی از صندلیا نشستیم ک گارسون اومد
گارسون: چی میل دارید؟
ات: کیک شکلاتی و بابل تی شکلاتی
کوک: قهوه(سرد)
گارسون تعظیم کرد: چشم
و رفت
منو کوک مشغول حرف بودیم ک....
صاری اگ بد شد🗿💔
شرطا
لایک:۵
۵۰.۹k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.