رمان :عضو هشتم بی تی اس
رمان :عضو هشتم بی تی اس
تهیونگ :برین دیگه من حواسم به ات هست
جین :باشه
تهیونگ :ات حالت خوبه ؟
ات:من نکشتمش تقصیر من نیست
تهیونگ :کسی نمیگه تقصیر تو عه بگیر بخواب تا حالت خوب بشه
یک ساعت بعد
تهیونگ :الو جونگ کوک چیشد ؟
جونگ کوک:رفتیم کمپانی دیدیم نامجون همه جارو ریخته بهم بعد فهمیدیم که دیشب پی دی نیم .....
تهیونگ:پی دی نیم چی؟
جونگ کوک:یکی رو استخدام کرده بود که به ات تجاوز کنه و بچشو بکشه
تهیونگ :چی داری میگی ؟مطمعنی؟
جونگ کوک :آره الانم نامجون حالش خوب نیست داریم میایم خونه راستی به کسی هم چیزی نگو
تهیونگ :باشه
دیگه حال نوشتن ندارم میخوام برم ادامه فیلمم رو ببینم ولی فردا زیاد میزارم
تهیونگ :برین دیگه من حواسم به ات هست
جین :باشه
تهیونگ :ات حالت خوبه ؟
ات:من نکشتمش تقصیر من نیست
تهیونگ :کسی نمیگه تقصیر تو عه بگیر بخواب تا حالت خوب بشه
یک ساعت بعد
تهیونگ :الو جونگ کوک چیشد ؟
جونگ کوک:رفتیم کمپانی دیدیم نامجون همه جارو ریخته بهم بعد فهمیدیم که دیشب پی دی نیم .....
تهیونگ:پی دی نیم چی؟
جونگ کوک:یکی رو استخدام کرده بود که به ات تجاوز کنه و بچشو بکشه
تهیونگ :چی داری میگی ؟مطمعنی؟
جونگ کوک :آره الانم نامجون حالش خوب نیست داریم میایم خونه راستی به کسی هم چیزی نگو
تهیونگ :باشه
دیگه حال نوشتن ندارم میخوام برم ادامه فیلمم رو ببینم ولی فردا زیاد میزارم
۱۴.۰k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.