سرنوشت سوخته۲۷
سریع به سمت رفتم که دیدم گوشه لبش زخم و خون خشم شده روش هست فهمیدم که خیلی وقته گریه میکنه)
مونا:یورا چی شده چرا گریه میکنی
یورا: اجی با جئون ازدواج نکنه لطفا
مونا : فعلا اروم باش تو چت شده(رفتم یه لیوان اب از یخچال ریختم و براش اوردم)
یورا:اجی..هق....یه مرده...هق هق ...اومد و تهد...ید کرد....هق. و ..گفت.....اگه باجئون ازدواج کنی ....هق هق نابودت میکنه...اجی هق لطفا این کار .....هق هق ......رو نکن!
مونا(توی شک بودم و برای اروم کردن یورا )باشه باشه تو الان اروم باش این اب رو بخور
(چی میتونستم بهش بگم یعنی باید جئون رو ترک کنم ؟ فکر کردنش خیلی برام سخته
باید چی کار کنم بین خانوادم وزنگی خودم باید کدوم باه اگه اونایی یورا رو تهدید کردن میکشتنش چی یا اگه به جئون اسیب بزنه چی
تنها راهی که الان به ذهنم میاد این هست که به جئون زنگ بزنم و باهاش حرف بزنم)
(خونه بهم ریخته بود کمی دنبال تلفن خونه گشتم و به حئون زنگ شدم)
جئون: الو
مونا:الو منم مونا
جئون: به به عروس خانم ....حالتون چه طوره؟
مونا: جئون ما به درد هم نمیخوریم فکر منو از ذهنت دور کن و واسه خودت یه زندگی که خانوادت میگن رو درست کن اونا به صلاح تو میگن
جئون: مونا چه شده؟؟
مونا: هیچی نگو ...فقط گوش کن....برات یک زندگی خوب ارزو میکنم لطفا دیگه طرف های من نیا ....(کمی مکث کردم ......خیلی سخت بود برام که این اخرین خدافظ باشه ولی گفتم)خدافظ
مونا:یورا چی شده چرا گریه میکنی
یورا: اجی با جئون ازدواج نکنه لطفا
مونا : فعلا اروم باش تو چت شده(رفتم یه لیوان اب از یخچال ریختم و براش اوردم)
یورا:اجی..هق....یه مرده...هق هق ...اومد و تهد...ید کرد....هق. و ..گفت.....اگه باجئون ازدواج کنی ....هق هق نابودت میکنه...اجی هق لطفا این کار .....هق هق ......رو نکن!
مونا(توی شک بودم و برای اروم کردن یورا )باشه باشه تو الان اروم باش این اب رو بخور
(چی میتونستم بهش بگم یعنی باید جئون رو ترک کنم ؟ فکر کردنش خیلی برام سخته
باید چی کار کنم بین خانوادم وزنگی خودم باید کدوم باه اگه اونایی یورا رو تهدید کردن میکشتنش چی یا اگه به جئون اسیب بزنه چی
تنها راهی که الان به ذهنم میاد این هست که به جئون زنگ بزنم و باهاش حرف بزنم)
(خونه بهم ریخته بود کمی دنبال تلفن خونه گشتم و به حئون زنگ شدم)
جئون: الو
مونا:الو منم مونا
جئون: به به عروس خانم ....حالتون چه طوره؟
مونا: جئون ما به درد هم نمیخوریم فکر منو از ذهنت دور کن و واسه خودت یه زندگی که خانوادت میگن رو درست کن اونا به صلاح تو میگن
جئون: مونا چه شده؟؟
مونا: هیچی نگو ...فقط گوش کن....برات یک زندگی خوب ارزو میکنم لطفا دیگه طرف های من نیا ....(کمی مکث کردم ......خیلی سخت بود برام که این اخرین خدافظ باشه ولی گفتم)خدافظ
- ۱۰.۲k
- ۳۱ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط