P

P61
÷اوه پیام اومد به گوشیم...
_ای...این گوشیه اتس....
÷ن...نه...
_ا...ات اینجاس؟....
÷میگم نه....
رفت طرف یونا...
_یونا......
خودم میرم میگردم دنبالش...
÷تهیونگگ....
وایسا میگممم...
_چیه؟
÷نمیزارم ببینیش.....
_چی؟
÷نمیزارم...
_برو بابا...تو چیکاره ای؟
÷من نمیزارم زنی رو که ۳۰ روز گذاشتی تنها بمونه رو ببینییی(داد)
تو بهش تهمت زدی......
تو توی دلشو خالی کردی....
تو گفتی مامان گفته باید ازدواج کنی...
اگه مخالف بودی اگر مامان هم بود باید میزدی تو دهنش و میگفتی نههه...
من زنمو دوست دارممم ...
تو روزی که عمل کرده بود و درد داشت ولش کردی و رفتی....
گفتی ازش متنفری....
تو اونو نابود کردییی تههه..(گریه)
_(اشک)من دوسش دارمممممم(داد)
÷این دوست داشتن به درد نمیخوره....
_یونا....بزار ببینمش....
اتتتت بیا بیروننن....
اتتتتتت....
اره....داد میزد و من و صدا میکرد و منم هق میزدم ....
میخواست منو ببینه و یونا هم نمیزاشت.....
منم نمیدونستم کدوم راه درسته....
_تو چیکاره ای که‌نمیزاری من زنمو ببینم هان؟
÷.....
_اتاقش کجاس؟
÷ همین جا...
بهش گفت و منتظر بودم بیاد تو اتاق...نشستم رو تخت و از پنجره به بیرون نگاه میکردم...
در باز شد...و نفس من تو سینه حبس شد!
و در اتاق و بست....
_اتم؟
+.....اشک‌میرزه)
_ات....بهم‌نگاه‌کن‌‌‌‌...
+چرا اومدی اینجا؟
_میخوام زنمو ببینم.....
+تو که یه ماه منو ول کردی....از اینجا به بعدش هم بهت احتیاجی ندارم....(اشک و بغضضص)
با دستاشو صورتمو به سمت خودش کشید و با چشمای اشکیش بهم زل زد.....
یهو بغلم کرد و تو بغلم زد زیر گریه....
_منو ببخش ات.....من...بدون تو نمیتونم زندگی کنم نفسمم.....(گریه)
+اگه یونا بهت نگفته بود...هیچوقت نمیومدی...البته تو قرار بود زن بگیری....من بچتو کشتم....من لیاقت تورو ندارم برو تهیونگ.....
_میدونم....از همون اول میدونستم تو از قصد لز پله ها نیوفتادی...
+الان دیگه مهم نیست.....
_مهمه ات....مهمه....تو واسم مهمی‌....
+تهیونگ برو....اگه واست مهم بودم میومدی پیشم...
اگه برات مهم بودم نمیزاشتی شبا زنت تو اون عمارت تنها بخوابه.....
اگه برات مهم بودم بهم زنگ میزدی....تو فکر نکردی که من یه زنم و ممکنه بترسم.....ممکنه اتفاقی برام بیوفته...تو بهم تهمت زدی ته.....(گریههههه),
+برو تهیونگ....برو و نزار بیشتر بخوامت...برو
تو دوسم نداری برو...
_دارم....دارم ات....
#وانشات
#رمان
#بی_تی_اس
#جین
#جی_هوپ
#نامجون
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#کره
#کیدراما
#جیمین
#شوگا
دیدگاه ها (۸۴)

P62_بی نهایت....ات بزار بعد یک ماه بغلت کنم....بزار ات.....ب...

p63

P60بعد از ۳ روز از نزدیک دیدمش و باعث شد اشکام بریزه.....بزو...

P59اون شبو با هزارتا بدبختی سر کردم.....تا اینکه صبح شد...از...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۶#

سناریو وقتی وسایل مورد علاقشونو خراب میکنیات : نامجون میخواس...

تک پارتی در خواستی تهیونگ وقتی که همش سرمون تو گوشیه و همش ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط