پارت34 وقتی غذامو خوردم برگشتم برم اتاقم اخه امشب هم به د
پارت34 #وقتی غذامو خوردم برگشتم برم اتاقم اخه امشب هم به دستور زمرد خانم همه عمارت دعوتن،هییی اصلا فک کردن بهش دیونم میکنه ولی چیکارش میشه کرد بلند شدم و رفتم یه دوش گرفتم واومدم بیرون یه پیرهن سفید که تا بالا نافم بود و بالا تا سمت دوتا بازوم لخت بود و چین میخور با یه شورت لی آبی رنگ پوشیدم کفش ساق بلندم که از پایین تا بالاش سگک میخورد و سفید بود پوشیدم یه ارایشم کردم و موهامو باز گذاشتم و صافش نکردم تا یکم موج دار باشه رفتم سراغ گوشواره و ساعت و..... تموم که شدم گوشیمو برداشتم وبه ساعت نگاه کردم ۷:۳۰رو نشون میداد هر چی جلو تر میرفت من عصبی تر میشدم نمیدونستم کاری که میخام انجام بدم درسته یا ن ولی تصمیم رو گرفته بود بلند شدم و رفتم پایین مامان اینا هم بودن وقتی دیدیم همه اماده هستن حرکت کردیم توی تمام این مدت من داشتم به کاری که میخاستم انجام بدم فکر میکردم وقتی رسیدیم اونجا شلوغ بود خانواده تاشکیران و خضنداربا دوستای هممون چ ما بچه ها چ خانوادگی همه بودن دونه دونه سلام و احوال پرسی کردیم و نشستیم هر کی مشغول کار خودش بود که صدای زمرد خانم توجه همه رو جلب کرد و نفس منو توی سینه حبس..
زمرد:خیلی خوب من امشب شما ها رو دعوت کردم اینجا تا یه خبر خیلی خوب رو بهتون بدم،داخل دوهفته اینده قرار کرم نامزد کنه،ما باخانواده عروس صحبت کردیم والان اینجا میخایم نظر خودشو جلوی همه بهمون بگه
مارال:مادرجون بهمون قبلش نمیگید عروس کیه؟؟
زمرد:چرا بهتون میگم،خب راستش عروس خوشگل ما دختر خانواده خضندار هاست،یعنی کیانا خضندار الان ازش میخام نظر قطعی خودشو داخل جمع بگه تا همه بدونن.......
زمرد:خیلی خوب من امشب شما ها رو دعوت کردم اینجا تا یه خبر خیلی خوب رو بهتون بدم،داخل دوهفته اینده قرار کرم نامزد کنه،ما باخانواده عروس صحبت کردیم والان اینجا میخایم نظر خودشو جلوی همه بهمون بگه
مارال:مادرجون بهمون قبلش نمیگید عروس کیه؟؟
زمرد:چرا بهتون میگم،خب راستش عروس خوشگل ما دختر خانواده خضندار هاست،یعنی کیانا خضندار الان ازش میخام نظر قطعی خودشو داخل جمع بگه تا همه بدونن.......
۳.۱k
۲۰ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.