بنظرت توی این مهمونیه مزخرف کی اندازه رائل خوشگل شده بود؟
_بنظرت توی این مهمونیه مزخرف کی اندازه رائل خوشگل شده بود؟
نزدیک بود چشماش از حدقه بزنه بیرون
+رائل؟
سرمو تکون دادم
+لی رائل دیگه؟
کلافه نفسمو دادم بیرون
_اره جیمین اره
+دوسش داری؟
_حتما دارم که حالم اینه
عصبی خندید
+من باورم نمیشه... تو دیوونه شدی
_چرا دیوونه شدم؟
+آدم کسیو دوس داشته باشه اینقد اذیتش میکنه؟
_مگه چیکارش کردم
+الان میفهمم که بخاطر اذیت کردن اون بیچاره با یونا گرم گرفتی... از اولشم میدونستم یه قصدی داری
_حقشه... اونم منو اذیت کرد
+چیکار کرد
_نمیخوام راجبش بگم...
ولی باید کمکم کنی جیمین
+کمکت کنم که دختر بیچاره رو نابود کنی؟
_میخوام فقط اندازه من اذیت شه.. ولی نمیخوام از خودم دورش کنم
خندید
+مگه میشه همچین چیزی؟
_اره میشه...
+من نمیدونم میخوای چیکار کنی و چی تو سرته.. ولی باید از یه دختر دیگه کمک بگیری برا حرص دادن رائل چون امشب یونا رو هم از دست دادی
_مست بود چیزی یادش نمیمونه
+نمیدونم به هرحال
_نمیخوای راه بیفتی؟
دوباره راه افتاد
+میشه منم در جریان کارات بزاری لطفا؟
_اگه کمک بخوام میگم
........................
رائل:
+من منتظرم فردا پام برسه شرکت ببین چه بلایی سر اون کیم و نامزد لعنتیش میارم
+منم باهات میام... خدایی قشنگ معلومه این یونا بخاطر خودش نمیخوادش
+سورا... یه جی دورشو خلوت کنین
هجین اومد پیشم نشست
+رائل من میدونم این چیزایی که جئون گفته حقیقت نداره فقط برای اینه ک تورو حرص بده
#صدای_تو
#p39
ببخشید پچه ها ی پارت جاگذاشته بودم دوباره درستش کردم
نزدیک بود چشماش از حدقه بزنه بیرون
+رائل؟
سرمو تکون دادم
+لی رائل دیگه؟
کلافه نفسمو دادم بیرون
_اره جیمین اره
+دوسش داری؟
_حتما دارم که حالم اینه
عصبی خندید
+من باورم نمیشه... تو دیوونه شدی
_چرا دیوونه شدم؟
+آدم کسیو دوس داشته باشه اینقد اذیتش میکنه؟
_مگه چیکارش کردم
+الان میفهمم که بخاطر اذیت کردن اون بیچاره با یونا گرم گرفتی... از اولشم میدونستم یه قصدی داری
_حقشه... اونم منو اذیت کرد
+چیکار کرد
_نمیخوام راجبش بگم...
ولی باید کمکم کنی جیمین
+کمکت کنم که دختر بیچاره رو نابود کنی؟
_میخوام فقط اندازه من اذیت شه.. ولی نمیخوام از خودم دورش کنم
خندید
+مگه میشه همچین چیزی؟
_اره میشه...
+من نمیدونم میخوای چیکار کنی و چی تو سرته.. ولی باید از یه دختر دیگه کمک بگیری برا حرص دادن رائل چون امشب یونا رو هم از دست دادی
_مست بود چیزی یادش نمیمونه
+نمیدونم به هرحال
_نمیخوای راه بیفتی؟
دوباره راه افتاد
+میشه منم در جریان کارات بزاری لطفا؟
_اگه کمک بخوام میگم
........................
رائل:
+من منتظرم فردا پام برسه شرکت ببین چه بلایی سر اون کیم و نامزد لعنتیش میارم
+منم باهات میام... خدایی قشنگ معلومه این یونا بخاطر خودش نمیخوادش
+سورا... یه جی دورشو خلوت کنین
هجین اومد پیشم نشست
+رائل من میدونم این چیزایی که جئون گفته حقیقت نداره فقط برای اینه ک تورو حرص بده
#صدای_تو
#p39
ببخشید پچه ها ی پارت جاگذاشته بودم دوباره درستش کردم
۹.۸k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.