𝐍𝐢𝐠𝐡𝐭 𝐢𝐧 𝐟𝐫𝐨𝐬𝐞𝐭¹²
جین:شیری یا روباه؟
فرد:کفتار...از نوع تیکه پاره ش
جین:ها ها ها بامزه
فرد:میخواین برین پیش رییس؟
جین:بقیه نه.فقط من
یونگی:ببخشید سرگرد زن منو دزدیدن ها!
جین:باشه.منو یونگی میایم
فرد:راه بیوفتین.اتاق کاپیتان اونوره
جین:کوک تو پیش دخترا بمون
کوک:اگه هممون باهم باشیم بهتر نیست؟
جین:کاری که بهت میگم بکن کوکی.
کوک:باشه هیونگ.ما یه دوری تو محوطه میزنیم
جین:جلب توجه نکنین مراقب باشین تا برگردم
*
فرد:وقتی رفتین پیش کاپیتان دیگه منو نمیبینین.مراقب خودتون باشین
یونگی:بد نگذره!ما رو ول کن دست قاتل و بعد برو.خسته میشی اینجوری مهندس!
فرد:مگه دست منه؟اینکه شما رو آوردم اینجا به منظور خیانته.جزای خیانت چیه؟
جین:نمیخوای بگی که اون میخواد بکشتت
فرد:راستش نمیدونم....به هر حال سر به سرش نذارین
یونگی:اگه نمیدونستی چه بلایی سرت میاد چرا به ما کمک کردی؟
فرد:من....دلایل خودمو دارم
جین:تا وقتی گروگان منی هیچیت شخصی نیست.زودباش
فرد:درواقع،من گروگان تو نیستم.حالا هممون گروگان کاپیتانیم.اینجا اتاقشه آروم باشین و بذارین من حرف بزنم*در میزنه
صدای بم و عمیقی از پشت در اجازه ورود داد و اتاق شیکی با ست مبل چرم زرشکی و میز قهوه ای تیره ای نمایان شد روی میز وسایل عادی مثل لپتاپ و تقویم بودن ساعت دیواری مشکی رنگی به دیوار بود و مرد قد بلند ورزیده ای با موهای جو گندمی حالت دار و صورت زاویه داری که با ته ریش سفید پوشونده شده بود گوشه ای ایستاده بود شبیه کره ای ها نبود ژاکت نعنایی جذبش عضلات بی نقص بالاتنه ش رو به نمایش میذاشتن و شلوار راسته مشکی رنگش پاهاش رو حتی بلندتر نشون میداد چشمای درشت مشکی ش توی صورتش خودنمایی میکردن و بینی استخونی ش کمی قوز داشت توی دست چپش ساعت برند شیکی به چشم میخورد و راستش این مرد اصلاً شبیه قاتل ها نبود
فرد:سلام کاپیتان
:اوه فرد....معرفی نمیکنی؟
جین:من کیم سوکجین هستم قربان و ایشون هم...
یونگی:مین یونگی هستم.دیشب همسر من توی جنگل گم شده و امروز فهمیدیم که کار نگهبان شما بوده و خب...
فرد:فکر کنم گفتم بذارین من حرف بزنم!
کاپیتان:پس یونگی تویی.خوب عقل از سر ا.ت پروندی میگفت تا تو نیای و نبینه سالمی کار نمیکنه میدونی....ترجیح میدادم دخترم با یه آدمی هم قد وقواره خودش وصلت کنه یونگی.ولی خب حالا دیگه کاریه که شده فرد تا اتاق ا.ت همراهیتون میکنه.خوش اومدین
جین:ببخشید میتونم بپرسم شما دقیقاً توی این سازمان چکار میکنین؟
کاپیتان:تجارت.
جین:بذارین سوالمو جور دیگه ای بپرسم....بلک اسپارو چکار میکنه؟
کاپیتان:تجارت
جین:همکاری نمیکنید؟
کاپیتان:من از تو نمیترسم سرگرد.
جین:چی؟!
کاپیتان:چیه؟تعجب کردی نه؟فکر کردی اونقدر احمقم که هرکی خواست پاش رو بذاره تو منطقه من و جوابی هم بابتش پس نده؟من حتی آدرس خونه ت رو میدونم کیم سوکجین.میدونم سه روز پیش برای لی یئون از مغازه ی آقای کیم توی خیابون ۷ حلقه خریدی میدونم سه شنبه ها میری پیاده روی میدونم شب ها ساعت یازده میخوابی میدونم هرروز صبح با پای چپت از خونه بیرون میای به بادوم زمینی حساسیت داری و از فضای بسته میترسی ماشینت رو با تک استارت روشن میکنی توی پارک دوبل رو دست نداری زیر دست سرهنگ لو ای تا حالا از کره بیرون نرفتی یه خواهر کوچیک تر از خودت داری رنگ مورد علاقه ت آبیه و ده ساله عاشق لی یئونی و تو فکر کردی میتونی منو دور بزنی؟ببرشون طبقه بالا فرد.کار تو اینجا تمومه
فرد:کاپیتان من...
کاپیتان:حرف رو یه بار میزنم.بیرون!
فرد:کفتار...از نوع تیکه پاره ش
جین:ها ها ها بامزه
فرد:میخواین برین پیش رییس؟
جین:بقیه نه.فقط من
یونگی:ببخشید سرگرد زن منو دزدیدن ها!
جین:باشه.منو یونگی میایم
فرد:راه بیوفتین.اتاق کاپیتان اونوره
جین:کوک تو پیش دخترا بمون
کوک:اگه هممون باهم باشیم بهتر نیست؟
جین:کاری که بهت میگم بکن کوکی.
کوک:باشه هیونگ.ما یه دوری تو محوطه میزنیم
جین:جلب توجه نکنین مراقب باشین تا برگردم
*
فرد:وقتی رفتین پیش کاپیتان دیگه منو نمیبینین.مراقب خودتون باشین
یونگی:بد نگذره!ما رو ول کن دست قاتل و بعد برو.خسته میشی اینجوری مهندس!
فرد:مگه دست منه؟اینکه شما رو آوردم اینجا به منظور خیانته.جزای خیانت چیه؟
جین:نمیخوای بگی که اون میخواد بکشتت
فرد:راستش نمیدونم....به هر حال سر به سرش نذارین
یونگی:اگه نمیدونستی چه بلایی سرت میاد چرا به ما کمک کردی؟
فرد:من....دلایل خودمو دارم
جین:تا وقتی گروگان منی هیچیت شخصی نیست.زودباش
فرد:درواقع،من گروگان تو نیستم.حالا هممون گروگان کاپیتانیم.اینجا اتاقشه آروم باشین و بذارین من حرف بزنم*در میزنه
صدای بم و عمیقی از پشت در اجازه ورود داد و اتاق شیکی با ست مبل چرم زرشکی و میز قهوه ای تیره ای نمایان شد روی میز وسایل عادی مثل لپتاپ و تقویم بودن ساعت دیواری مشکی رنگی به دیوار بود و مرد قد بلند ورزیده ای با موهای جو گندمی حالت دار و صورت زاویه داری که با ته ریش سفید پوشونده شده بود گوشه ای ایستاده بود شبیه کره ای ها نبود ژاکت نعنایی جذبش عضلات بی نقص بالاتنه ش رو به نمایش میذاشتن و شلوار راسته مشکی رنگش پاهاش رو حتی بلندتر نشون میداد چشمای درشت مشکی ش توی صورتش خودنمایی میکردن و بینی استخونی ش کمی قوز داشت توی دست چپش ساعت برند شیکی به چشم میخورد و راستش این مرد اصلاً شبیه قاتل ها نبود
فرد:سلام کاپیتان
:اوه فرد....معرفی نمیکنی؟
جین:من کیم سوکجین هستم قربان و ایشون هم...
یونگی:مین یونگی هستم.دیشب همسر من توی جنگل گم شده و امروز فهمیدیم که کار نگهبان شما بوده و خب...
فرد:فکر کنم گفتم بذارین من حرف بزنم!
کاپیتان:پس یونگی تویی.خوب عقل از سر ا.ت پروندی میگفت تا تو نیای و نبینه سالمی کار نمیکنه میدونی....ترجیح میدادم دخترم با یه آدمی هم قد وقواره خودش وصلت کنه یونگی.ولی خب حالا دیگه کاریه که شده فرد تا اتاق ا.ت همراهیتون میکنه.خوش اومدین
جین:ببخشید میتونم بپرسم شما دقیقاً توی این سازمان چکار میکنین؟
کاپیتان:تجارت.
جین:بذارین سوالمو جور دیگه ای بپرسم....بلک اسپارو چکار میکنه؟
کاپیتان:تجارت
جین:همکاری نمیکنید؟
کاپیتان:من از تو نمیترسم سرگرد.
جین:چی؟!
کاپیتان:چیه؟تعجب کردی نه؟فکر کردی اونقدر احمقم که هرکی خواست پاش رو بذاره تو منطقه من و جوابی هم بابتش پس نده؟من حتی آدرس خونه ت رو میدونم کیم سوکجین.میدونم سه روز پیش برای لی یئون از مغازه ی آقای کیم توی خیابون ۷ حلقه خریدی میدونم سه شنبه ها میری پیاده روی میدونم شب ها ساعت یازده میخوابی میدونم هرروز صبح با پای چپت از خونه بیرون میای به بادوم زمینی حساسیت داری و از فضای بسته میترسی ماشینت رو با تک استارت روشن میکنی توی پارک دوبل رو دست نداری زیر دست سرهنگ لو ای تا حالا از کره بیرون نرفتی یه خواهر کوچیک تر از خودت داری رنگ مورد علاقه ت آبیه و ده ساله عاشق لی یئونی و تو فکر کردی میتونی منو دور بزنی؟ببرشون طبقه بالا فرد.کار تو اینجا تمومه
فرد:کاپیتان من...
کاپیتان:حرف رو یه بار میزنم.بیرون!
۶۵۲
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.