معلم من
معلم من
وقتی رسیدیم خونه سریع به سمت اتاقرفتمو
لباسامو عوض کردم.
بعد از عوض کردن لباسام کوک وارد اتاق شد.
خیلی زیرزیرکی از اتاق بیروناومدمو به سمت آشپزخونه حرکت کردم.
اول نوشیدنی خنکی برای کوک درست کردن و جلوی مبل گذاشتم و تلوزیونم روشن کردم.
و بعد دوباره رفتمتوی آشپزخونه.
روی صندلی که اونجا بود نشستم و توی گوشیم دنبال طرز تهیه غذایی که جدیدا توی اینستا دیده بودم شدم.
بع از یاد گرفتنش به سمت کابینتا رفتمو مواد مورد نیازمو برداشتم و مشغول درس کردنش شدم.
_______________________________________
تقریبا تموم شده بود.
در فر که از قبل گرمش کرده بودمو باز کردمو غذارو توش گذاشتم و دستامو شستم و به پذیرایی رفتم که با دیدن کوک که خیلی کیوت خوابیده لبخندی رو لبم اومد.
سمت پتوی نازکی که روی مبل رو رفتم و روشکشیدم ک خودمم کنارش نشستم که......
ادامه دارد......
وقتی رسیدیم خونه سریع به سمت اتاقرفتمو
لباسامو عوض کردم.
بعد از عوض کردن لباسام کوک وارد اتاق شد.
خیلی زیرزیرکی از اتاق بیروناومدمو به سمت آشپزخونه حرکت کردم.
اول نوشیدنی خنکی برای کوک درست کردن و جلوی مبل گذاشتم و تلوزیونم روشن کردم.
و بعد دوباره رفتمتوی آشپزخونه.
روی صندلی که اونجا بود نشستم و توی گوشیم دنبال طرز تهیه غذایی که جدیدا توی اینستا دیده بودم شدم.
بع از یاد گرفتنش به سمت کابینتا رفتمو مواد مورد نیازمو برداشتم و مشغول درس کردنش شدم.
_______________________________________
تقریبا تموم شده بود.
در فر که از قبل گرمش کرده بودمو باز کردمو غذارو توش گذاشتم و دستامو شستم و به پذیرایی رفتم که با دیدن کوک که خیلی کیوت خوابیده لبخندی رو لبم اومد.
سمت پتوی نازکی که روی مبل رو رفتم و روشکشیدم ک خودمم کنارش نشستم که......
ادامه دارد......
۱۸.۱k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.