𝗣𝗮𝗿⁸⁰
𝗣𝗮𝗿⁸⁰
𝗙𝗮𝗸𝗲 𝗻𝗮𝗺𝗲: 𝗬𝗮𝘀
𝘀𝗲𝗰𝗼𝗻𝗱 𝗰𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿
گوشی رو مقابلم گرفته بود:
جین:این تویی؟ این تویی ا/ت؟
گوشی رو انداخت روی پاهام و من که با شوک و گریه به شواهدِ توی گوشیش نگاه میکردم، موهام رو از پشت سرم چنگ زد و نعره کشید:
جین: به جای گريه کردن حرف بزن، حرف بزن عوضی، این کیه تو این فیلم؟ تو چیکار کردی با من؟
داد میزد، روی فرمون میکوبید، دستش رو گرفتم تا یه وقت به خاطر حالِ بدش اتفاقی نیفته، اما اونقدر حالش بد بود که توجهی بهم نداشت.
هلم داد به عقب،همون لحظه سرم خورد به شيشه ماشین و درد توی سرم پیچید اما توجهی نکردم، کارم گریه کرد شده بود، آبروم رفته بود. توی اون لحظه فقط میخواستم جین رو آروم کنم که شروع کرده بود به داد زدن توی ماشین و سرعتش بالا رفت....
جیغ زدم:
ا/ت: جين قول میدم برات توضیح میدم، آروم باش.
دیدنِ خشم و حالِ بدی که داشت، ترس به دلم انداخت.
با ترس گریه میکردم و تمام بدنم میلرزید، دوباره دستش رو گرفتم و التماس کردم:
ا/ت: قول میدم گورم و از زندگیت گم کنم،میرم جین،میرم،اصلا همین الان نگه دار من پياده میشم،جین....
سرعتش اونقدر بالا بود که یهو ماشین وسط جاده جیغِ گوش خراشی کشید و بعد از اون صدای ترسناکی داشت.
من دیگه چیزی از اون تصادف نفهمیدم تا زمانی که از حالت بیهوشی در اومدم.
انگار همش چند ثانیه بود که توی حالت بی هوشی قرار داشتم.
دور و اطرافم هیچی جز تاریکی نبود.
چشمم به شيشه ی شکسته ی جلو افتاد و بعد به جین...
تا نگاهش کردم و صورتش رو دیدم، فهمیدم چه اتفاقی افتاده و جیغِ بلندم توی اون سکوتِ سنگین به هوا رفت
•پارت هشتاد•
•یاس•
شرایط:۳۵لایک
فالو کردن نویسنده:)
𝗙𝗮𝗸𝗲 𝗻𝗮𝗺𝗲: 𝗬𝗮𝘀
𝘀𝗲𝗰𝗼𝗻𝗱 𝗰𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿
گوشی رو مقابلم گرفته بود:
جین:این تویی؟ این تویی ا/ت؟
گوشی رو انداخت روی پاهام و من که با شوک و گریه به شواهدِ توی گوشیش نگاه میکردم، موهام رو از پشت سرم چنگ زد و نعره کشید:
جین: به جای گريه کردن حرف بزن، حرف بزن عوضی، این کیه تو این فیلم؟ تو چیکار کردی با من؟
داد میزد، روی فرمون میکوبید، دستش رو گرفتم تا یه وقت به خاطر حالِ بدش اتفاقی نیفته، اما اونقدر حالش بد بود که توجهی بهم نداشت.
هلم داد به عقب،همون لحظه سرم خورد به شيشه ماشین و درد توی سرم پیچید اما توجهی نکردم، کارم گریه کرد شده بود، آبروم رفته بود. توی اون لحظه فقط میخواستم جین رو آروم کنم که شروع کرده بود به داد زدن توی ماشین و سرعتش بالا رفت....
جیغ زدم:
ا/ت: جين قول میدم برات توضیح میدم، آروم باش.
دیدنِ خشم و حالِ بدی که داشت، ترس به دلم انداخت.
با ترس گریه میکردم و تمام بدنم میلرزید، دوباره دستش رو گرفتم و التماس کردم:
ا/ت: قول میدم گورم و از زندگیت گم کنم،میرم جین،میرم،اصلا همین الان نگه دار من پياده میشم،جین....
سرعتش اونقدر بالا بود که یهو ماشین وسط جاده جیغِ گوش خراشی کشید و بعد از اون صدای ترسناکی داشت.
من دیگه چیزی از اون تصادف نفهمیدم تا زمانی که از حالت بیهوشی در اومدم.
انگار همش چند ثانیه بود که توی حالت بی هوشی قرار داشتم.
دور و اطرافم هیچی جز تاریکی نبود.
چشمم به شيشه ی شکسته ی جلو افتاد و بعد به جین...
تا نگاهش کردم و صورتش رو دیدم، فهمیدم چه اتفاقی افتاده و جیغِ بلندم توی اون سکوتِ سنگین به هوا رفت
•پارت هشتاد•
•یاس•
شرایط:۳۵لایک
فالو کردن نویسنده:)
۷.۰k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.