ارسلان

ارسلان😍

رفتم زنگ زدم به مامان دیانا بعد دسته دیانا رو گرفتم و رفتیم بیرون سوار ماشین شدیم یه عالمه دور زدیم و کلی با هم گپ زدیم و حال کردیم تقریباً ساعت ۴ بود دم یه رود خونه وایسادم و پیاده شدیم لب رود خونه نشستیم
و از دیانا پرسیدم سر چی دعاتون شد
و همه چی ر توضیح داد خیلی عضانی شده بودم دلم میخاست اون داریوش و بکشم از صورتم میشد فهمید چقد عصبانیم با بشکنی که دیانا زد به خودم اومد
+ عشقمممممم کجایی
_ها..... هیچی...... ولش
شیطونیم گل کرده بود میخاستم ببینم واقعا دوسم داره یا نه..........


ادامه دارد.........

حمایت و کامنت فراموش نشه💜

اصکی=اتحاد🤍
دیدگاه ها (۵۳)

#هفت_آسمون😍#پارت_19💕ارسلان💜شیطونیم گل کرده بود میخاستم ببینم...

ارسلان🤍رفتم تو اتاقم رستا تو خوب و بیداری بود+ داداشی من خال...

دیانا🦉داشتم تند تند پشت سر هم چرت و پرت میگفتم و گریه میکردم...

مامان دیانا💟دیدم کیف دیانا رو مبل درشو باز کردم گوشیشو بردا‌...

پارت : ۲

تکپارتی از کوک درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط