عشق درگیرpt26
پارت۲۶
تهیونگ:چطوری زنده ای
ا.ت:دیگه اثرات عشقه*خنده
کوک:کافیه
ا.ت:کی مرخص میشم؟
کوک: دکتر گفت دو روز دیگه هردوتونو مرخص میکنه
ا.ت:هوف حوصلم سر میره
کوک:منو تهیونگ هستیم
ا.ت: راستی جمی باتو چه نسبتی داره؟
کوک:دختر خالمه تو بچه گیمون با هم دیگه بودیم
جیمین: اهوم از همون بچگی عاشقش بودم
ا.ت:دختر با نمکیه
ا.ت:اما الان کجاست؟
کوک:تو عمارت جیمینه
پرش زمانی*
دوروز بعد
کوک:اماده ای ا.ت
ا.ت:اوهوم
جونگ کوک اومد کمکم کرد از رو تخت بلند شدم
جیمینم همراه تهیونگ رفت خونش
سوار ماشین شدم
ا.ت:بریم
ماشینو روشن کردو حرکت کردیم سمت خونه
ا.ت:دکتر چی گفت؟
کوک:چند نمونه قرص داد گفت هر نه ساعت یه بار باند پاتو عوض کنی زیاد تحرک نداشته باشی بعد یه هفته کامل باید از ترمیم کننده استفاده کنی
ا.ت:اها
رسیدیم خونه
با کمک کوک رفتم تو اتاقم
کوک: استراخت کن تا برات قرصاتو بیارم*لبخند
ا.ت:اوهوم
رفتو برای یه لیوان اب با قرص اورد
گذاشتم تو دهنمو ابو خوردم
کوک: من میرم تو بخواب باشه؟
سرمو تکون دادم
غرق افکارم بودم
دلم میخواست وارد یکی از شرکتای کوک بشم
ولی باید یجوری با خلاقیتم غافلگیرش کنم
(اگه یادتون نیست ا.ت هکر بوده میتونید یه دور تو پارت یک بزنین)
درسته باید هکری رو امتحان کنم
اما من به کامپیوتر گیمینگ نیاز دارم
چجوری باید جورش کنم؟
به جونگ کوک باید بگم؟
با گوشیه خودم به جونگ کوک پیام دادم
(ا.ت:میشه شماره مکسو بهم بدی؟
کوک:چیزی لازم داری؟
ا.ت:نه فقط میخوام داشته باشم محض احتیاط
کوک:خیله خب *_______*
ا.ت:ممنون)
با شماره ای که جونگ کوک بهم داد به مکس زنگ زدم
(ا.ت:الو مکس
مکس:بله؟
ا.ت:منم ا.ت
مکس:بفرمایید
ا.ت:یه درخواستی ازت داشتم...)
پرش زمانی*
ویو کوک
داشتم غذا می خوردم که خانم لی از اتاق ا.ت اومد بیرون
خانم لی:ا.ت خواب بود نخواستم بیدارش کنم غذاشو گذاشتم رو میزش
کوک:ممنون
یه صدا توجهمو جلب کرد سرمو به طرف در کردم
کوک:مکس؟اون کارتون چیه دستت؟
مکس:بله قربان؟
کوک:اون چیه؟
مکس:چیزی نیست قربان خانم ا.ت گفتن از خونشون وسایلشونو بیارم
کوک:اها
کوک:ببر اتاقش
کوک:فقط بیدارش نکن
مکس:چشم قربان
واسه همین شماره مکسو میخواست
هوفف خوبه
ویو ا.ت
صدای در اومد فکر کردم جونگ کوکه خودمو به خواب زدم چشممو نیم باز کردم خانم لی بود
اینجا چیکار میکنه؟
رفت بیرون به دورو برم نگاه کردم دیدم غذامو اورده
هوفف
مکس چقد دیر کرد نکنه جونگ کوک موچشو گرفته
چند دیقه صبر کردم کخ دوباره صدا در اومد
خودمو زدم به خواب
دوباره زیر چشمی نگاه کردم
مکسه
چشامو باز کردم از رو تخت اومدم پایین
مکس:مراقب باشین
ا.ت:هوفف شک که نکرد
مکس:نه
ا.ت:خوبه
ا.ت:گیمینگه؟
مکس:اوهوم دقیقا همونه که میخواستین
ا.ت:مرسی مرسی مرسی
ا.ت:چیزه باید کمکم کنی
مکس:در چه مورد
ا.ت: اول میشه کامپیوتر رو وصل کنی؟
مکس:حتما
با کمک هم وصلش کردیم
نشستم رو صندلی
کامپیوتر رو روشن کردم
تا موقعی که روشن میشد گفتم به مکس توضیح بدم
ا.ت:همون طور که بهت پشت تلفن گفتم میخوام یکم تحقیق کنم کسیم نباید بفهمه مخصوصا جونگ کوک اوکی؟
مکس:بله
ا.ت:میخوام مطمعنم با اتفاقایی که پیش اومده بقیه رقیبا تازه جون گرفتن برای انتقام برای همین میخوام از هک کردن سایبراشون شروع کنم
جین یکی اونه یکیم بابای جی هوپ یکی دیگه هم فکر کنم نام.نامجونه اره؟
مکس:بله
ا.ت:خب اولین قانون اینه که باید باهام راحت باشی
مکس:اما رئیس
ا.ت:نگران نباش
ا.ت:دومین قانون هیچکی نباید بفهمه مخصوصا جونگ کوک چون مطمعنام جلومو میگیره
مکس:اوهوم
ا.ت:خب کارمونو از فردا شروع میکنیم
مکس:اوهوم من میرم
ا.ت:باشه فقط به کسی نگو بیدارم روی اینم بپوشون *لبخند
مکس بایه پارچه روی کامپیوتر پشوندو رفت بیرون
رفتم رو تخت
ساعت چنده؟
نگاه کردم ساعت 9 شب بود
یکم غذا خوردم
کوک:بیدار شدی
ا.ت:جونگ کوک؟
ا.ت:ترسوندیم
کوک:ببخشید اومدم باند پاتو عوض کنم
ا.ت:عاها نه خودم عوض میکنم
کوک:وقتی گفتم عوضش میکنم پس اینکارو میکنم
ا.ت:هوم؟باشه
نگران بودم بخوره به کامپیوتر
همونطور که داشت میرفت از تو حموم جعبه کمک های اولیه بیا گفت
کوک:مکس جعبه وسایلتو اورد؟
ا.ت:جعبه لباسام؟*زیرلب
ا.ت:ها اره اره اوردتشو یه چند تا خرتوپرت بودن*لبخند دندون نما
کوک: اها
از تو حموم با جعبه کمک های اپلیه اومد نشست رو لبه تخت اروم باندو باز کرد به صورت بی نقصش خیره شدم خیلی خوشگل بود جوری خیره بودم که متوجه نشدم کی تموم شد
ا.ت: ممنون*لبخند
کوک:*لبخند
کوک:خب من میرم مراقب خودت باش
ا.ت:اوهوم
داشت میرفت که...
تهیونگ:چطوری زنده ای
ا.ت:دیگه اثرات عشقه*خنده
کوک:کافیه
ا.ت:کی مرخص میشم؟
کوک: دکتر گفت دو روز دیگه هردوتونو مرخص میکنه
ا.ت:هوف حوصلم سر میره
کوک:منو تهیونگ هستیم
ا.ت: راستی جمی باتو چه نسبتی داره؟
کوک:دختر خالمه تو بچه گیمون با هم دیگه بودیم
جیمین: اهوم از همون بچگی عاشقش بودم
ا.ت:دختر با نمکیه
ا.ت:اما الان کجاست؟
کوک:تو عمارت جیمینه
پرش زمانی*
دوروز بعد
کوک:اماده ای ا.ت
ا.ت:اوهوم
جونگ کوک اومد کمکم کرد از رو تخت بلند شدم
جیمینم همراه تهیونگ رفت خونش
سوار ماشین شدم
ا.ت:بریم
ماشینو روشن کردو حرکت کردیم سمت خونه
ا.ت:دکتر چی گفت؟
کوک:چند نمونه قرص داد گفت هر نه ساعت یه بار باند پاتو عوض کنی زیاد تحرک نداشته باشی بعد یه هفته کامل باید از ترمیم کننده استفاده کنی
ا.ت:اها
رسیدیم خونه
با کمک کوک رفتم تو اتاقم
کوک: استراخت کن تا برات قرصاتو بیارم*لبخند
ا.ت:اوهوم
رفتو برای یه لیوان اب با قرص اورد
گذاشتم تو دهنمو ابو خوردم
کوک: من میرم تو بخواب باشه؟
سرمو تکون دادم
غرق افکارم بودم
دلم میخواست وارد یکی از شرکتای کوک بشم
ولی باید یجوری با خلاقیتم غافلگیرش کنم
(اگه یادتون نیست ا.ت هکر بوده میتونید یه دور تو پارت یک بزنین)
درسته باید هکری رو امتحان کنم
اما من به کامپیوتر گیمینگ نیاز دارم
چجوری باید جورش کنم؟
به جونگ کوک باید بگم؟
با گوشیه خودم به جونگ کوک پیام دادم
(ا.ت:میشه شماره مکسو بهم بدی؟
کوک:چیزی لازم داری؟
ا.ت:نه فقط میخوام داشته باشم محض احتیاط
کوک:خیله خب *_______*
ا.ت:ممنون)
با شماره ای که جونگ کوک بهم داد به مکس زنگ زدم
(ا.ت:الو مکس
مکس:بله؟
ا.ت:منم ا.ت
مکس:بفرمایید
ا.ت:یه درخواستی ازت داشتم...)
پرش زمانی*
ویو کوک
داشتم غذا می خوردم که خانم لی از اتاق ا.ت اومد بیرون
خانم لی:ا.ت خواب بود نخواستم بیدارش کنم غذاشو گذاشتم رو میزش
کوک:ممنون
یه صدا توجهمو جلب کرد سرمو به طرف در کردم
کوک:مکس؟اون کارتون چیه دستت؟
مکس:بله قربان؟
کوک:اون چیه؟
مکس:چیزی نیست قربان خانم ا.ت گفتن از خونشون وسایلشونو بیارم
کوک:اها
کوک:ببر اتاقش
کوک:فقط بیدارش نکن
مکس:چشم قربان
واسه همین شماره مکسو میخواست
هوفف خوبه
ویو ا.ت
صدای در اومد فکر کردم جونگ کوکه خودمو به خواب زدم چشممو نیم باز کردم خانم لی بود
اینجا چیکار میکنه؟
رفت بیرون به دورو برم نگاه کردم دیدم غذامو اورده
هوفف
مکس چقد دیر کرد نکنه جونگ کوک موچشو گرفته
چند دیقه صبر کردم کخ دوباره صدا در اومد
خودمو زدم به خواب
دوباره زیر چشمی نگاه کردم
مکسه
چشامو باز کردم از رو تخت اومدم پایین
مکس:مراقب باشین
ا.ت:هوفف شک که نکرد
مکس:نه
ا.ت:خوبه
ا.ت:گیمینگه؟
مکس:اوهوم دقیقا همونه که میخواستین
ا.ت:مرسی مرسی مرسی
ا.ت:چیزه باید کمکم کنی
مکس:در چه مورد
ا.ت: اول میشه کامپیوتر رو وصل کنی؟
مکس:حتما
با کمک هم وصلش کردیم
نشستم رو صندلی
کامپیوتر رو روشن کردم
تا موقعی که روشن میشد گفتم به مکس توضیح بدم
ا.ت:همون طور که بهت پشت تلفن گفتم میخوام یکم تحقیق کنم کسیم نباید بفهمه مخصوصا جونگ کوک اوکی؟
مکس:بله
ا.ت:میخوام مطمعنم با اتفاقایی که پیش اومده بقیه رقیبا تازه جون گرفتن برای انتقام برای همین میخوام از هک کردن سایبراشون شروع کنم
جین یکی اونه یکیم بابای جی هوپ یکی دیگه هم فکر کنم نام.نامجونه اره؟
مکس:بله
ا.ت:خب اولین قانون اینه که باید باهام راحت باشی
مکس:اما رئیس
ا.ت:نگران نباش
ا.ت:دومین قانون هیچکی نباید بفهمه مخصوصا جونگ کوک چون مطمعنام جلومو میگیره
مکس:اوهوم
ا.ت:خب کارمونو از فردا شروع میکنیم
مکس:اوهوم من میرم
ا.ت:باشه فقط به کسی نگو بیدارم روی اینم بپوشون *لبخند
مکس بایه پارچه روی کامپیوتر پشوندو رفت بیرون
رفتم رو تخت
ساعت چنده؟
نگاه کردم ساعت 9 شب بود
یکم غذا خوردم
کوک:بیدار شدی
ا.ت:جونگ کوک؟
ا.ت:ترسوندیم
کوک:ببخشید اومدم باند پاتو عوض کنم
ا.ت:عاها نه خودم عوض میکنم
کوک:وقتی گفتم عوضش میکنم پس اینکارو میکنم
ا.ت:هوم؟باشه
نگران بودم بخوره به کامپیوتر
همونطور که داشت میرفت از تو حموم جعبه کمک های اولیه بیا گفت
کوک:مکس جعبه وسایلتو اورد؟
ا.ت:جعبه لباسام؟*زیرلب
ا.ت:ها اره اره اوردتشو یه چند تا خرتوپرت بودن*لبخند دندون نما
کوک: اها
از تو حموم با جعبه کمک های اپلیه اومد نشست رو لبه تخت اروم باندو باز کرد به صورت بی نقصش خیره شدم خیلی خوشگل بود جوری خیره بودم که متوجه نشدم کی تموم شد
ا.ت: ممنون*لبخند
کوک:*لبخند
کوک:خب من میرم مراقب خودت باش
ا.ت:اوهوم
داشت میرفت که...
۱۲۹.۰k
۰۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.