فیک وقتی دخترشی ولی همیشه بین تو و برادرت فرق میذاشت
Part 41
میونگ ویو:بعد از چند بار پلک زدن چشمام رو باز کردم و با سقف دیوار مواجه شدم......سعی کردم دستام رو تکون بدم اما انگار به یه چیزی وصل بود سرم رو اونور کردم و دیدم دستم به سرم وصله....تنها چیزی که یادم میاد این بود که ات بهم زنگ زده بود و بعدش خواستم آماده شم...بعدش انگار پام به یه چیزی گیر کرد خوردم زمین....همینجوری تو فکر خودم بودم که یهو صدای شوگا رو شنیدم
شوگا:میونگ خوبی؟؟
میونگ:خوبم
شوگا:جاییت درد میکنه؟
میونگ:نه خوبم
شوگا:چی باعث شده بود اینقدر عجله کنی که پات به یه جایی گیر کنه بیوفتی زمین اینجوری بشی؟
میونگ:ات زنگ زده بود بهم
شوگا:مطمئنی؟
میونگ:آره مطمئنم....صداش رو شنیدم.....گوشیم رو بهم بده
شوگا:باشه الان برات میارم
شوگا ویو:فکر کنم میونگ توهم زده باشه.....شایدم داره درست میگه تا چند دقیقه دیگه معلوم میشه.....گوشی رو به میونگ دادم
میونگ ویو:بعد از گرفتن گوشیم رفتم تو همون برنامه ولی چتی از ات نبود...یعنی چی؟.....من مطمئنم باهاش چت کرده بودم اما الان چرا نیست؟
میونگ:نیست
شوگا:باشه....اشکالی نداره به خودت فشار نیار.....مثل اینکه توهم زدی
میونگ:نه من مطمئنم
شوگا:باشه عشقم....حالا گوشی رو به من بده استراحت کن
میونگ:ولی ات به من پیام داده بود....من حتی باهاش حرف هم زدم....شمارش رو الان میگیرم
میونگ ویو:چون یه بار با هم حرف زده بودیم شماره ی ات برام ذخیره شده بود به همون شماره زنگ زدم.....با گذشتن چند ثانیه و شنیدن این جمله دیگه ناامید شدم"همچین شماره ای در شبکه وجود ندارد"
آخه چرا؟؟؟....من با ات حرف زده بودم...اون داستانی رو برام گفت که من به جز شوگا و لوکا به کسی نگفته بودم...صداش صدای ات بود......واقعا باهاش حرف زده بودم....ممکنه که اشتباه کرده باشم؟......یعنی من توهم زده بودم؟.....یعنی هر چی که بود الکی بود؟؟؟...پس من با کی حرف زده بودم؟؟....یعنی ات اصلا بهم رنگ نزده بود؟؟من تو توهم خیال با دخترم حرف زده بودم؟
حالا بیایین بریم چندین سال بعد....ببینن چه اتفاقی افتاده؟؟فکر میکنین چی شده؟......شاید شوگا ات رو پیدا کرده باشه؟....یا شاید ات خودش برگرده پیش خانوادش.....بریم ببینیم چی میشه...!!
ادامه دارد........
میونگ ویو:بعد از چند بار پلک زدن چشمام رو باز کردم و با سقف دیوار مواجه شدم......سعی کردم دستام رو تکون بدم اما انگار به یه چیزی وصل بود سرم رو اونور کردم و دیدم دستم به سرم وصله....تنها چیزی که یادم میاد این بود که ات بهم زنگ زده بود و بعدش خواستم آماده شم...بعدش انگار پام به یه چیزی گیر کرد خوردم زمین....همینجوری تو فکر خودم بودم که یهو صدای شوگا رو شنیدم
شوگا:میونگ خوبی؟؟
میونگ:خوبم
شوگا:جاییت درد میکنه؟
میونگ:نه خوبم
شوگا:چی باعث شده بود اینقدر عجله کنی که پات به یه جایی گیر کنه بیوفتی زمین اینجوری بشی؟
میونگ:ات زنگ زده بود بهم
شوگا:مطمئنی؟
میونگ:آره مطمئنم....صداش رو شنیدم.....گوشیم رو بهم بده
شوگا:باشه الان برات میارم
شوگا ویو:فکر کنم میونگ توهم زده باشه.....شایدم داره درست میگه تا چند دقیقه دیگه معلوم میشه.....گوشی رو به میونگ دادم
میونگ ویو:بعد از گرفتن گوشیم رفتم تو همون برنامه ولی چتی از ات نبود...یعنی چی؟.....من مطمئنم باهاش چت کرده بودم اما الان چرا نیست؟
میونگ:نیست
شوگا:باشه....اشکالی نداره به خودت فشار نیار.....مثل اینکه توهم زدی
میونگ:نه من مطمئنم
شوگا:باشه عشقم....حالا گوشی رو به من بده استراحت کن
میونگ:ولی ات به من پیام داده بود....من حتی باهاش حرف هم زدم....شمارش رو الان میگیرم
میونگ ویو:چون یه بار با هم حرف زده بودیم شماره ی ات برام ذخیره شده بود به همون شماره زنگ زدم.....با گذشتن چند ثانیه و شنیدن این جمله دیگه ناامید شدم"همچین شماره ای در شبکه وجود ندارد"
آخه چرا؟؟؟....من با ات حرف زده بودم...اون داستانی رو برام گفت که من به جز شوگا و لوکا به کسی نگفته بودم...صداش صدای ات بود......واقعا باهاش حرف زده بودم....ممکنه که اشتباه کرده باشم؟......یعنی من توهم زده بودم؟.....یعنی هر چی که بود الکی بود؟؟؟...پس من با کی حرف زده بودم؟؟....یعنی ات اصلا بهم رنگ نزده بود؟؟من تو توهم خیال با دخترم حرف زده بودم؟
حالا بیایین بریم چندین سال بعد....ببینن چه اتفاقی افتاده؟؟فکر میکنین چی شده؟......شاید شوگا ات رو پیدا کرده باشه؟....یا شاید ات خودش برگرده پیش خانوادش.....بریم ببینیم چی میشه...!!
ادامه دارد........
۲۴.۵k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.