پارت

پارت ۲۹

قدرت عشق

دیدم تهیونگه لبمو ازش جدا کردم

جه یی:چیکار داری میکنی؟

تهیونگ:معلوم نیست؟(با حالت مست)

جه یی:تهیونگ تو مستی خواهش میکنم برو اونطرف

میخواستم برم که تهیونگ من برند استایل بغل کرد و رفت سمت یکی از اتاقای کلوپ

جه یی:تهیونگگگگ داری چیکار میکنی ولم کن

هرچقدر التماس کردم ولی فایده نداشت رفت تو یکی از اتاقا و درو از پشت قفل کرد

جه یی:تهیونگ چیکار میکنی دیوونه شدی؟!
تهیونگ:آره دیوونه شدم دیگه نمیتونم ادامه بدم چون من هنوزم دوست دارم معلوم نیست؟!!

جه یی:چ..چی
میخواستم حرفی بزنم که دوباره لباشو گذاشت رو لبام منم دیگه نتونستم کاری کنم چون منم خیلی دلم براش تنگ شده بود پس همراهیش کردم منو انداخت رو تخت و تموم لباسامو در اورده بود بعد چندمین از لبام جدا شد و رفت سمت گردنم کیس مارک های دردناکی گذاشت و از خط فک تا خط سینمو میبوسید بعد کم کم رفت سمت شکم تختم و بوسه کوتاهی روش گذاشت و رفت سمت عوضوم بوسه طولانی روش گذاشت که باعث شد ناله کنم
جه یی:عاحححح
تهیونگ:اومدم بیب خیلی وقته اینطوری برام ناله نکرده بودی
کم کم دل از عضوم کند و لباسای خودشم در اورد و........

تهیونگ:آماده ای بیب؟

جه یی:اوهوم،آره ددی فقط آروم خیلی وقته رابطه نداشتیم
تهیونگ از این حرف جه یی خوشحال شد
تهیونگ:ازت ممنونم که با کسی نبودی قول میدم آروم پیش برم

آروم واردم کرد
جه یی:آیییییی

یکم صبر کرد و بعد اینکه عادت کردم شروع کرد به ضربه زدن اول ضربه های آرومی زد و بعد ضربه هاشو تندتر کرد این روند تا ساعت ۴ صبح ادامه پیدا کرد و بلاخره بعد ۵ راند هردو ارضا شدیم و چون خیلی خسته شدیم زود خوابمون برد

[فردا صبح]

ویو جه یی

(صبح با دل درد شدیدی بیدار شدم دیدم تهیونگ کنارم خوابیده دستی به موهاش کشیدم که بیدار شد)

تهیونگ:بیدار شدی؟(با صدای خواب الود)
جه یی:اوهوم
تهیونگ:خوب زود پاشو بریم یه دوش بگیریم و از اینجا خارج شیم
جه یی:نمیخوای حرف بزنیم تو دیشب به من گفتی هنوزم دوسم داری یعنی دروغ بود

تهیونگ بوسه ای رو پیشونیم گذاشت

تهیونگ:دختره دیوونه معلومه که راست گفتم من همیشه دوست داشتم ولی تورو نمیدونم
با این حرف تهیونگ خندیدم

جه یی:منم هنوزم دوست دارم

خوب پاشو بریم دوش بگیریم و بریم
داشتم بلند میشدم که میون زنگ زد

جه یی:وای بدبخت شدم

تهیونگ:چرا چیشده ؟!

جه یی:دیشب با میون اومده بودم بار الان حتما نگران شده

تهیونگ:حالا اشکال نداره جواب بده

گوشیو جواب دادم

میون:دختره بیشور میدونی چقدر نگرانت شدم چرا گوشیو جواب نمیدی(با داد)

جه یی:وای ببخشید اصلا متوجه نشدم یه کاری داشتم بخاطر همین زود رفتم ببخشید خبر ندادم یکم دیگ میام خونه حرف میزنیم

میون:تو فقط بیا من تورو میکشم

گوشیو قطع کردم و با تهیونگ رفتیم حموم کردیم و بعد منو رسوند خونه و خودشم رفت خونه تصمیم گرفتیم یه کاری کنیم زودتر این دختره آرا از زندگیمون بره بیرون

رفتم تو خونه و..........



کپی ممنوع❌️❌️
دیدگاه ها (۵۶)

qart 30 دیدم میون داره میاد سمتم جه یی:یا خدا،ببین وایسا توض...

qart ۳۱قدرت عشق ویو تهیونگ(ساعت ۹:۳۰ بود از خواب بیدار شدم ب...

qart 28 قدرت عشق جهیون:خاله من نمیتونم این کارو کنم من واقعا...

qart 27 قدرت عشقویو جه یی(بیدار شدم و رفتم دست و صورتمو شستم...

پارت ۱۲رز وحشیاون دختر ات نیست اون دختر خواب بود  اروم از رو...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۵۳۱ بچه؟ انقدر ترسیده و داغش ک...

#مافیای_من #P3لینو:میدونم مقصر منمپس......هان:«با گریه»نه......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط