پارت11
پارت11
*پرش زمانی به دوهفته قبل از عملیات*
ویو اما
صبح با حالت تهوع شدید از خواب بیدار شدم و سریع رفتم توی سرویس و بالا می آوردم حالم اصلا خوب نبود رنگم مثل گچ سفید شده بود
ویوشوگا
صبح از خواب بیدار شدم که اما با حالت تهوع سریع رفت تو دستشویی خیلی ترسیدم و نگران شدم وقتی اومد بیرون رنگش مثل گچ سفید شده بود
شوگا:اما حالت خوبه؟؟(نگران)
اما:نه اصلا(بی حال)
شوگا: برات صبحانه بیارم
تا اسم صبحانه و غذا اومد دوباره حالت تهوع گرفت و رفت تو سرویس
اما:نه هیچی نمیخوام راحتم بزار(بی حال)
شوگا:باشه
ویو شوگا
اما حالش اصلا خوب نبود و همه اش بالا میمیورد که بغلش کردم و گذاشتمش روی تخت و خوابش برد و خودم رفتم پایین
شوگا:سلام صبح بخیر
نامجون:سلام پس اما کجاس
میتسو:چرا اما نیومد
شوگا:میتسو سوک کیونگ اما حالش خوب نیست میتونین برین پیشش
میتسو و سوک کیونگ:اره معلومه
میتسو و سوک کیونگ رفتن پیش اما
تهیونگ:چیزی شده
جونگکوک:چرا حالش خوب نیست
جیمین: دیشب که خوب بود
شوگا:نمیدونم از صبح همش بالا میاره وقتی اسم غذا رو میشنوه حالش دوباره بد میشه و بالا میاره رنگش مثل گچ شده
جیهوپ:الان زنگ میزنم دکتر هان
شوگا:اره خوبه
میتسو:اما چش شده
سوک کیونگ:نمیدونم رنگش مثل گچ شده
میتسو:جیهوپ گفت الان به دکتر زنگ میزنه
سوک کیونگ:میگم حسی بین تو و جیهوپ وجود داره؟
میتسو:اممم راستش جیهوپ همش ازم میخواد قرار بزاریم منم بدم نمیاد ولی همش دست به سرش میکنم میخوام بعدا بهش بگم ولی بین تو و جیمین چی؟
سوک کیونگ:منو جیمین هم همینطور امشب قراره به همه بگیم میخوایم قرار بزاریم
میتسو:خوبه
که یدفعه اعضا به همراه دکتر وارد میشن
دکتر:میشه کنارش و خلوت کنین
میتسو و سوک کیونگ:بله حتما
شوگا:دکتر حالش چطوره؟؟
دکتر:ازشون یه ازمایش گرفتم صبر کنین ببینم
دکتر:اوه آقای مین تبریک میگم خانم شما باردار هستن
شوگا:واقعا(ذوق زده)
دکتر:بله و این حالت تهوع هم چیزی نیست ویار صبحگاهیه نگران نباشین و بعد چند روز خودش خوب میشه
شوگا:ممنون دکتر
و دکتر رفت
همه:تبریک میگیم
ما فعلا تنهاتون میزاریم
شوگا: اوهوم باشه
اما بهوش اومد
شوگا:اوه اما حالت خوبه
اما:اره بهترم
شوگا:میدونی چرا اینجوری شدی؟
اما:نه چرا(بیحال)
شوگا: تو بارداریی(باذوق)
اما:چییییی واقعا(ذوق زده)
شوگا:بله خانومم باید دیگه مراقب خودش باشه
اما:اوم حتما
شوگا:غذا میخوای بیارم برات
اما دوباره رفت تو سرویس و بالا آورد
اما:حرف غذا رو یه بار دیگه بزنی من میدونم با توو
شوگا:باشه نمیای پایین
اما:نه میخوام استراحت کنم
شوگا:باشه
و شوگا رفت
میتسو وجیهوپ و سوک کیونگ و جیمین گفتن ما داریم قرار میزاریم همه خیلی خوشحال شدن
*پرش زمانی به عملیات*
*پرش زمانی به دوهفته قبل از عملیات*
ویو اما
صبح با حالت تهوع شدید از خواب بیدار شدم و سریع رفتم توی سرویس و بالا می آوردم حالم اصلا خوب نبود رنگم مثل گچ سفید شده بود
ویوشوگا
صبح از خواب بیدار شدم که اما با حالت تهوع سریع رفت تو دستشویی خیلی ترسیدم و نگران شدم وقتی اومد بیرون رنگش مثل گچ سفید شده بود
شوگا:اما حالت خوبه؟؟(نگران)
اما:نه اصلا(بی حال)
شوگا: برات صبحانه بیارم
تا اسم صبحانه و غذا اومد دوباره حالت تهوع گرفت و رفت تو سرویس
اما:نه هیچی نمیخوام راحتم بزار(بی حال)
شوگا:باشه
ویو شوگا
اما حالش اصلا خوب نبود و همه اش بالا میمیورد که بغلش کردم و گذاشتمش روی تخت و خوابش برد و خودم رفتم پایین
شوگا:سلام صبح بخیر
نامجون:سلام پس اما کجاس
میتسو:چرا اما نیومد
شوگا:میتسو سوک کیونگ اما حالش خوب نیست میتونین برین پیشش
میتسو و سوک کیونگ:اره معلومه
میتسو و سوک کیونگ رفتن پیش اما
تهیونگ:چیزی شده
جونگکوک:چرا حالش خوب نیست
جیمین: دیشب که خوب بود
شوگا:نمیدونم از صبح همش بالا میاره وقتی اسم غذا رو میشنوه حالش دوباره بد میشه و بالا میاره رنگش مثل گچ شده
جیهوپ:الان زنگ میزنم دکتر هان
شوگا:اره خوبه
میتسو:اما چش شده
سوک کیونگ:نمیدونم رنگش مثل گچ شده
میتسو:جیهوپ گفت الان به دکتر زنگ میزنه
سوک کیونگ:میگم حسی بین تو و جیهوپ وجود داره؟
میتسو:اممم راستش جیهوپ همش ازم میخواد قرار بزاریم منم بدم نمیاد ولی همش دست به سرش میکنم میخوام بعدا بهش بگم ولی بین تو و جیمین چی؟
سوک کیونگ:منو جیمین هم همینطور امشب قراره به همه بگیم میخوایم قرار بزاریم
میتسو:خوبه
که یدفعه اعضا به همراه دکتر وارد میشن
دکتر:میشه کنارش و خلوت کنین
میتسو و سوک کیونگ:بله حتما
شوگا:دکتر حالش چطوره؟؟
دکتر:ازشون یه ازمایش گرفتم صبر کنین ببینم
دکتر:اوه آقای مین تبریک میگم خانم شما باردار هستن
شوگا:واقعا(ذوق زده)
دکتر:بله و این حالت تهوع هم چیزی نیست ویار صبحگاهیه نگران نباشین و بعد چند روز خودش خوب میشه
شوگا:ممنون دکتر
و دکتر رفت
همه:تبریک میگیم
ما فعلا تنهاتون میزاریم
شوگا: اوهوم باشه
اما بهوش اومد
شوگا:اوه اما حالت خوبه
اما:اره بهترم
شوگا:میدونی چرا اینجوری شدی؟
اما:نه چرا(بیحال)
شوگا: تو بارداریی(باذوق)
اما:چییییی واقعا(ذوق زده)
شوگا:بله خانومم باید دیگه مراقب خودش باشه
اما:اوم حتما
شوگا:غذا میخوای بیارم برات
اما دوباره رفت تو سرویس و بالا آورد
اما:حرف غذا رو یه بار دیگه بزنی من میدونم با توو
شوگا:باشه نمیای پایین
اما:نه میخوام استراحت کنم
شوگا:باشه
و شوگا رفت
میتسو وجیهوپ و سوک کیونگ و جیمین گفتن ما داریم قرار میزاریم همه خیلی خوشحال شدن
*پرش زمانی به عملیات*
۲.۶k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.