پارت ۲۲
+ببخشید(خنده) میشه منم پیشت بخوابم
_اتاق خودته از من اجازه میگیری بخواب چیکارت دارم
با هم دراز کشیدیم رو تخت و یونا رو از پشت بغل کردم و گردنشو بوسیدم و بعد خوابیدیماز زبان یونا:
یک ساعت بعد از خواب بیدار شدم دیدم کوک محکم بغلم کرده واییییی دارم خفه میشم
_دستتو بردار(کلافه)
+...
_هی با توام
+...
_خیلی خب باشه برندار
با زانوم محکم زدم جای حساسش که بیدار شد و نالش درومد
+اهههههه چیکار میکنی دیوونه
_حقته یه ساعته دارم میگم دستتو بردار کری مگه
+چییییی دوباره بی ادبی(داد)
_ای زهر ما چرا داد میزنی
یهو اومد سمتم و فکمو محکم گرفت
+ببین کوچولو با ددیت بار آخرته اینجوری حرف میزنی وگرنه اون زبون دراز تر از خودتو میبرم فهمیدی
+گفتم فهمیدی(اربده)
_ف....فهمیدم
+هوم خوبه
فکمو ول کرد
+پاشو بریم پایین
_ب...بریم
بلند شدیم و رفتیم پایین دیگه شب شده بود شام خوردیم و من رفتم نشستم پای تلویزیون جونکوک هم سرش تو گوشی بود یهو همینطور که کانال رو عوض میکردم یه فیلم ترسناک خوب دیدم آخ جون فیلم ترسناک میشینم همینو میبینم....
وسطای فیلم بود که مث سگ ترسیده بودم خدایا این چرا اینقدر ترسناکه واییییی امشب چجوری بخوابم میترسم اینقدر که ترسیده بودم جیشم گرفته بود(مود من وقتی میترسم😂)جونکوک هم فقط سرش تو گوشی بود کنارم اصلا وایسا ببینم داره با کی چت میکنه یهو گوشی رو از دستش قاپیدم
+هی چیکار میکنی
_با کی چت میکنی اصلا
+با دوستام
_حتما دختره مگه نه
+هوووف گوشیم که دست خودته خب نگاش کن
_عه راس میگی
به صفحه گوشیش نگاه کردم و همه پیاما رو خوندم نه دیگه اینقدر هم عوضی نیس گوشی رو بهش دادم
+دیدی
_خب حالا بیا بریم بالا
+من خوابم نمیاد تو برو بعد منم یه ساعت دیگه میام
_میترسم تنها برم تازه دستشویی هم دارم باید باهام بیای
+چیشد ترسیدی(پوزخند)
_اره ترسیدم بلند شو دیگه
+(خنده)کیوت من پاشو بریم
_اتاق خودته از من اجازه میگیری بخواب چیکارت دارم
با هم دراز کشیدیم رو تخت و یونا رو از پشت بغل کردم و گردنشو بوسیدم و بعد خوابیدیماز زبان یونا:
یک ساعت بعد از خواب بیدار شدم دیدم کوک محکم بغلم کرده واییییی دارم خفه میشم
_دستتو بردار(کلافه)
+...
_هی با توام
+...
_خیلی خب باشه برندار
با زانوم محکم زدم جای حساسش که بیدار شد و نالش درومد
+اهههههه چیکار میکنی دیوونه
_حقته یه ساعته دارم میگم دستتو بردار کری مگه
+چییییی دوباره بی ادبی(داد)
_ای زهر ما چرا داد میزنی
یهو اومد سمتم و فکمو محکم گرفت
+ببین کوچولو با ددیت بار آخرته اینجوری حرف میزنی وگرنه اون زبون دراز تر از خودتو میبرم فهمیدی
+گفتم فهمیدی(اربده)
_ف....فهمیدم
+هوم خوبه
فکمو ول کرد
+پاشو بریم پایین
_ب...بریم
بلند شدیم و رفتیم پایین دیگه شب شده بود شام خوردیم و من رفتم نشستم پای تلویزیون جونکوک هم سرش تو گوشی بود یهو همینطور که کانال رو عوض میکردم یه فیلم ترسناک خوب دیدم آخ جون فیلم ترسناک میشینم همینو میبینم....
وسطای فیلم بود که مث سگ ترسیده بودم خدایا این چرا اینقدر ترسناکه واییییی امشب چجوری بخوابم میترسم اینقدر که ترسیده بودم جیشم گرفته بود(مود من وقتی میترسم😂)جونکوک هم فقط سرش تو گوشی بود کنارم اصلا وایسا ببینم داره با کی چت میکنه یهو گوشی رو از دستش قاپیدم
+هی چیکار میکنی
_با کی چت میکنی اصلا
+با دوستام
_حتما دختره مگه نه
+هوووف گوشیم که دست خودته خب نگاش کن
_عه راس میگی
به صفحه گوشیش نگاه کردم و همه پیاما رو خوندم نه دیگه اینقدر هم عوضی نیس گوشی رو بهش دادم
+دیدی
_خب حالا بیا بریم بالا
+من خوابم نمیاد تو برو بعد منم یه ساعت دیگه میام
_میترسم تنها برم تازه دستشویی هم دارم باید باهام بیای
+چیشد ترسیدی(پوزخند)
_اره ترسیدم بلند شو دیگه
+(خنده)کیوت من پاشو بریم
۶۷.۷k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.