نام رمان:عشق اجباری
نام رمان:عشق اجباری
کاپل:ات_جونگکوک
ژانر:غمگین_عاشقانه
تعداد پارت:نامعلوم
Part 6
(ویو ات)صبح با می سون بلند شدیم قرار بود بریم لباس و چیزهای دیگه بخریم رفتیم بیرون یه فروشگاهی که لباس عروس میفروخت... کوک هم باهامون بود
می سون:ات نگا این قشنگه برو بپوشش
ات:باشه
(ویو ات)رفتم پوشیدم و می سون رو صدا کردم
می سون:ات عالیههههه
ات:مرسی
(ویو کوک)ات رو دیدم خیلی لباس عروس بهش میومد بدن سفیدش دیوونم میکرد..
(ویو ات)لباسو خریدیم اومدیم(اسلاید دو لباس عروس ات)بیرون رفتیم برا کوک کت شلوار بگیریم...
می سون:کوک اینو برو بپوش
کوک:اوک
(ویو ات)رفت پوشید خیلی بهش میومد ولی من نظری ندادم
می سون:عالیع تو تنت کوک
(ویو ات)همه چی رو خریدیم رفتیم خونه ناهار خوردیم می سون رفت با کوک رفت اتاق نمیدونم چرا...
می سون:کوک ازت یه خاهشی دارم
کوک:بگو
می سون:زنگ بزن به سوجین همه چیو تمومش کن کوک تو فردا عروسیته این ات گناه داره...
کوک:همینو میخاستی بگی
می سون:ارع.. کوک لطفا
کوک:باشع
می سون:من دیگه برم خدافظ
کوک:خدافظ
(ویو ات)دیدم می سون اومد بره
می سون:ات من میرم خدافظ
ات:خدافظ
(ویو کوک)اومدم به سوجین زنگ بزنم..
کوک:الو سلام خوبی
سوجین:سلام اوپا جونم خبی
کوک:سوجین میخام بهت یچیزی بگم
سوجین:بگو؟
کوک:سوجین دیگه همه چی بین منو تو از الان به بعد تموم میشه نمیخام باهم باشیم خدافظ
سوجین:اوپا نه لطفا اوپا من بدون تو نمیتونم(با گریه)
کوک:(گوشیو قط کرد)
(ویو سوجین)ای لعنتی حالا چیکار منم هااااا
سوهو:نگران نباش بیا نقشه بکشیم(سوهو دوست پسر سوجینه)
سوجین:چه نقشع ای اخه
سوهو:نگا فردای عروسیشون میرن آزمایش خب توام دنبالشون برو اون ازمایش برای بارداری که ات باردار میشه یا نه تو برو به پرستار بگو بگه ات مشکل داره نمیتونه باردار شه مطمئنم جواب میده
سوجین:ارع ایول همینه
(ویو کوک)رفتم از ات عذرخاهی کنم چون اذیتش کرده بودم...
کوک:ات
ات:بلع
کوک:منو ببخش این مدت اذیتت کردم
ات:اشکال نداره
کوک:حاضرشو بریم بیرون
ات:باشه
(ویو ات)حاضر شدم رفتیم بیرون همه جارو گشتیم خوش گذشت تا ۱۲ شب بیرون بودیم اومدیم. و خابیدیم...
لایک کامنت یادتون نره💙🙂
کاپل:ات_جونگکوک
ژانر:غمگین_عاشقانه
تعداد پارت:نامعلوم
Part 6
(ویو ات)صبح با می سون بلند شدیم قرار بود بریم لباس و چیزهای دیگه بخریم رفتیم بیرون یه فروشگاهی که لباس عروس میفروخت... کوک هم باهامون بود
می سون:ات نگا این قشنگه برو بپوشش
ات:باشه
(ویو ات)رفتم پوشیدم و می سون رو صدا کردم
می سون:ات عالیههههه
ات:مرسی
(ویو کوک)ات رو دیدم خیلی لباس عروس بهش میومد بدن سفیدش دیوونم میکرد..
(ویو ات)لباسو خریدیم اومدیم(اسلاید دو لباس عروس ات)بیرون رفتیم برا کوک کت شلوار بگیریم...
می سون:کوک اینو برو بپوش
کوک:اوک
(ویو ات)رفت پوشید خیلی بهش میومد ولی من نظری ندادم
می سون:عالیع تو تنت کوک
(ویو ات)همه چی رو خریدیم رفتیم خونه ناهار خوردیم می سون رفت با کوک رفت اتاق نمیدونم چرا...
می سون:کوک ازت یه خاهشی دارم
کوک:بگو
می سون:زنگ بزن به سوجین همه چیو تمومش کن کوک تو فردا عروسیته این ات گناه داره...
کوک:همینو میخاستی بگی
می سون:ارع.. کوک لطفا
کوک:باشع
می سون:من دیگه برم خدافظ
کوک:خدافظ
(ویو ات)دیدم می سون اومد بره
می سون:ات من میرم خدافظ
ات:خدافظ
(ویو کوک)اومدم به سوجین زنگ بزنم..
کوک:الو سلام خوبی
سوجین:سلام اوپا جونم خبی
کوک:سوجین میخام بهت یچیزی بگم
سوجین:بگو؟
کوک:سوجین دیگه همه چی بین منو تو از الان به بعد تموم میشه نمیخام باهم باشیم خدافظ
سوجین:اوپا نه لطفا اوپا من بدون تو نمیتونم(با گریه)
کوک:(گوشیو قط کرد)
(ویو سوجین)ای لعنتی حالا چیکار منم هااااا
سوهو:نگران نباش بیا نقشه بکشیم(سوهو دوست پسر سوجینه)
سوجین:چه نقشع ای اخه
سوهو:نگا فردای عروسیشون میرن آزمایش خب توام دنبالشون برو اون ازمایش برای بارداری که ات باردار میشه یا نه تو برو به پرستار بگو بگه ات مشکل داره نمیتونه باردار شه مطمئنم جواب میده
سوجین:ارع ایول همینه
(ویو کوک)رفتم از ات عذرخاهی کنم چون اذیتش کرده بودم...
کوک:ات
ات:بلع
کوک:منو ببخش این مدت اذیتت کردم
ات:اشکال نداره
کوک:حاضرشو بریم بیرون
ات:باشه
(ویو ات)حاضر شدم رفتیم بیرون همه جارو گشتیم خوش گذشت تا ۱۲ شب بیرون بودیم اومدیم. و خابیدیم...
لایک کامنت یادتون نره💙🙂
۱۲.۴k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.