عاقوش نفس گیر
#عاقوش_نفس_گیر
#فصل_۳
#پارت_۹
عصبی شد و گفت: بگو کی بهت گفته؟
گفتم: خودم عکس قرصتو بردم جای دکتر گفت مریضی قلب داری!
یکم آروم شدم و بالحن غم آلود گفتم: چرا ازم پنهونش کردی.
من همه جوره دوستت دارم
چه با موی صاف چه فر!
چه با تیپ مشکی چه رنگی!
چه عصبی چه مهربون!
چه با مریضی چه بی مریضی!
انگار دیگه دعوای بینمون تموم شده بود.
حامی روی پله ها نشسته بود و نمی خواست مزاحمون بشه.
آرشام اومد کنارم و دستمو گرفت و گفت: میخواستم توی یه شرایط مناسب بهت بگم که شوک نشی.
عزیزم من قصد پنهون کاری نداشتم ببخشید.
به چشم هاش نگاه کردم و گفتم: بخشیدمت.
لبخند رضایتی اومد رو لبش و زیبا نگام کرد.
یهو یه مرد هیکلی و قلدر که ریش های بلندی داشت از اون طرف اومد.
نزدیک ما شد.
دستش رو گذاشت رو شونه آرشام و گفت: سلام داداش.
حامی ترسید و از جاش بلد شد و اومد نزدیک آرشام و همچنین ایلیا که پایین پله ها ایستاده بود اومد پله اول وایستاد.
آرشام گفت: بفرمایید امرتون؟
مرد گفت : من معین کاظمی ام.
آرشام گفت: نمیشناسم!
مرد خندید و گفت: من آدم مجید مریمی ام اومدم انتقامش رو بگیرم!
آرشام چشم هاش چهار تا شد و داشت سکته میکرد.
گفتم: مجید دیگه کیه؟
آرشام با ترس گفت: همون که تو کنسرت داشت خفم میکرد...✨
#فصل_۳
#پارت_۹
عصبی شد و گفت: بگو کی بهت گفته؟
گفتم: خودم عکس قرصتو بردم جای دکتر گفت مریضی قلب داری!
یکم آروم شدم و بالحن غم آلود گفتم: چرا ازم پنهونش کردی.
من همه جوره دوستت دارم
چه با موی صاف چه فر!
چه با تیپ مشکی چه رنگی!
چه عصبی چه مهربون!
چه با مریضی چه بی مریضی!
انگار دیگه دعوای بینمون تموم شده بود.
حامی روی پله ها نشسته بود و نمی خواست مزاحمون بشه.
آرشام اومد کنارم و دستمو گرفت و گفت: میخواستم توی یه شرایط مناسب بهت بگم که شوک نشی.
عزیزم من قصد پنهون کاری نداشتم ببخشید.
به چشم هاش نگاه کردم و گفتم: بخشیدمت.
لبخند رضایتی اومد رو لبش و زیبا نگام کرد.
یهو یه مرد هیکلی و قلدر که ریش های بلندی داشت از اون طرف اومد.
نزدیک ما شد.
دستش رو گذاشت رو شونه آرشام و گفت: سلام داداش.
حامی ترسید و از جاش بلد شد و اومد نزدیک آرشام و همچنین ایلیا که پایین پله ها ایستاده بود اومد پله اول وایستاد.
آرشام گفت: بفرمایید امرتون؟
مرد گفت : من معین کاظمی ام.
آرشام گفت: نمیشناسم!
مرد خندید و گفت: من آدم مجید مریمی ام اومدم انتقامش رو بگیرم!
آرشام چشم هاش چهار تا شد و داشت سکته میکرد.
گفتم: مجید دیگه کیه؟
آرشام با ترس گفت: همون که تو کنسرت داشت خفم میکرد...✨
۱.۲k
۱۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.