اربابایمن

#اربابای_من
پارت14

-باشه ..... رفتم لباسامو پوشیدم و کوک رو صدا زدم بیاد وقتی اومد نشست روی تخت و بهم نگاه کرد و گفت

*بد اندامی هم نداریا

-با‌ تعجب بهش نگاه کردم و گفتم کارتون این بود ؟

*نه نه میخواستم بگم من و تهیونگ امشب یه پارتی دعوتیم تهیونگ بخاطر دلایلی پارتنر نداره گفتم میتونی نقش پارتنرش رو بازی کنی؟

-چی😳 معلومه که نه

*چرا؟!!

- یادت به کارای دیشب بیوفته

*اوه راست میگی......ولی من قول میدم هیچ اتفاقی برات نیوفته

-اگه افتاد چی

*میگم نمیوفته نگران نباش

-ولی....

*ولی بی ولی یه کلمه بگو نقش پارتنرش رو بازی میکنی؟

-باشه نقش پارتنرش رو بازی میکنم

*آفرین.......خب من دیگه رفتم و ساعت ۹اماده باش

-من چه لباسی بپوشم؟

*خود تهیونگ بهت میگه

-اوکی رفت منم بعد چند مین رفتم پایین که دیدم خانم لیا میز صبحونه رو می‌چینه منم رفتم کمکش
دیدگاه ها (۰)

#اربابای_من پارت15بعد از چیدن میز تهیونگ و جونگ کوک اومدن دا...

#اربابای_من پارت16منتظر بودم تهیونگ بیاد و لباسمو انتخاب کن...

#خیانت_پنهانپارت9_وبه سمت یک اتاق میکشوندم از ترس داد میزدم ...

#خیانت_پنهانپارت 7ولی من جواب ندادم کاملی گفت*خوب ا.ت جوابشو...

مافیای من پارت ۱۹ویو کوک دیشب همش تقصیر جیمین بود خیلی شب بد...

خون‌آشام جذاب من(P:5)

دوست دختر اجاره ای

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط