پارت ③
پارت ③
وقتی عاشق مربیم شدم
کوک: هی اونجوری نباید پاس بدی
....
قشنگ بنداز تو سبد
...
خیلی بد بازی میکنی
ا/ت ویو
همش داره بهم گیر میده ولی با بقیه مهربونه
...
کوک: هی اونجوری ندو توپو بده بهم بهت یاد بدم
ا/ت: بـ... بـ... باشه مربی بیا..
ا/ت: ویووو
وییییی چقد قشنگ بازی میکنه اهم
اروم باش ا/ت
کوک: بگیر برو سر تمرینت
ا/ت: هعب ولیـ...
کوک: ولی نداره گفتم برووو(داد)
ا/ت یکم تمرین کرد بعدش رفت تو اتاق استراحت یکم استراحت کنه
مدل پشرا نشسته بود حوله رو گردنش داشت اب میخورد
تهیونگ از پشت در داشت رد میشد که اتفاقی ا/تو میبینه. بر میگرده دوباره میبینتش از لحن نشستنش و تور اب خوردنش لبخندی میزنه تو ذهنش میگه چقد کیوته این
میره پیشه ا/ت
تهیونگ: عام سلام
ا/ت درحال اب خوردن بود وقتی فهمید تهیونگه اب از دهنش تف کرد سریع خودشو جمو جور کردو خیلی خوب نشست
ا/ت: عاح تهیونگ تویی. اهم س سلام
تهیونگ اومد کنارش نشست
تهیونگ: ببینم حالت خوبه..؟
ا/ت میخواست جواب بده که یهو در با یه ضربه محکم باز میشه
.
.
.
.
.
وقتی عاشق مربیم شدم
کوک: هی اونجوری نباید پاس بدی
....
قشنگ بنداز تو سبد
...
خیلی بد بازی میکنی
ا/ت ویو
همش داره بهم گیر میده ولی با بقیه مهربونه
...
کوک: هی اونجوری ندو توپو بده بهم بهت یاد بدم
ا/ت: بـ... بـ... باشه مربی بیا..
ا/ت: ویووو
وییییی چقد قشنگ بازی میکنه اهم
اروم باش ا/ت
کوک: بگیر برو سر تمرینت
ا/ت: هعب ولیـ...
کوک: ولی نداره گفتم برووو(داد)
ا/ت یکم تمرین کرد بعدش رفت تو اتاق استراحت یکم استراحت کنه
مدل پشرا نشسته بود حوله رو گردنش داشت اب میخورد
تهیونگ از پشت در داشت رد میشد که اتفاقی ا/تو میبینه. بر میگرده دوباره میبینتش از لحن نشستنش و تور اب خوردنش لبخندی میزنه تو ذهنش میگه چقد کیوته این
میره پیشه ا/ت
تهیونگ: عام سلام
ا/ت درحال اب خوردن بود وقتی فهمید تهیونگه اب از دهنش تف کرد سریع خودشو جمو جور کردو خیلی خوب نشست
ا/ت: عاح تهیونگ تویی. اهم س سلام
تهیونگ اومد کنارش نشست
تهیونگ: ببینم حالت خوبه..؟
ا/ت میخواست جواب بده که یهو در با یه ضربه محکم باز میشه
.
.
.
.
.
۲۶.۶k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.