فیک بخاطر تو پارت ۳۴
فیک بخاطر تو پارت ۳۴
از زبان ات
هربار که با بلندگو صدا می زدن شماره ی فلانی بره اتاق فلانی تپش قلبم بالا تر می رفت باید یه جوری خودمو از این موقعیت خلاص می کردم ولی نمی دونستم دقیقاً چیکار باید بکنم
تهیونگ که دسمو گرفته بود تو دستش آروم آروم محکم تر دستمو می گرفت تا کمتر استرس داشته باشم ولی دقیقاً پرستارا یه نفر که رو تخت بود و سِرُم هم تو دستش بود رو از جلومون بردن همینو هم داشتیم داشتم دیگه سکته می کردم
یدفه نوبت به ما رسید تهیونگ از رو صندلی بلند شد اما من نمی خواستم از جام بلند شم
تهیونگ: ات انقدر بچه بازی در نیار دیگه من تا جایی که بشه بهشون میگم که بهت آمپول و سِرُم ندن
سرمو بالا گرفتم و به چشماش نگاه کردم و گفتم: قول میدی؟
تهیونگ: آره بهت قول میدم بعدشم میرم برات یه عروسک میخرم که موهاشو شونه کنی
ات رومو کردم اون طرف و دستشو پس زدم و دست به سینه موندم ایشششش من دیگه ۱۸ سالمه چرا میگه برات عروسک بخرم؟ مگه من بچم؟
یدفه تهیونگ دستمو گرفت و بردم تو مطب دکتر و نشستیم رو صندلی
دکتر معاینم کرد و دماسنج آورد و دمای بدنمو گرفت و یه چند تا کار دیگه هم انجام داد
تهیونگ: خب چی شده؟ حالش خوب میشه؟
دکتر: تب خیلی بالایی دارن باید زودتر مراجعه می کردین الان درمانش حساس و دقیق تر شده و مدت زمان بیشتری لازم داره
تهیونگ که یه اخم کوچیکی بهم کرد روبه دکتر کرد و گفت: خب چه طوری خوب میشه؟
دکتر: براشون یه چندتا دارو و قرص به همراه سِرُم و آمپول هم نوشتم که باید هرچه سریعتر برین تهیه شون کنید و برید بخش تزریقات اگه تا یه هفته بهتر نشد باید بیان اینجا تا یه سری آزمایش رو براشون انجام بدیم
چه جور آزمایشی؟ مگه من مشکل خاصی دارم که نمی دونم؟ هرچقدر هم که دمای بدنم بالا باشه نیازی به آزمایش ندارم
تهیونگ با تعجب و اخمای تو هم رفتش به دکتر گفت: چه جور آزمایشی؟
از زبان ات
هربار که با بلندگو صدا می زدن شماره ی فلانی بره اتاق فلانی تپش قلبم بالا تر می رفت باید یه جوری خودمو از این موقعیت خلاص می کردم ولی نمی دونستم دقیقاً چیکار باید بکنم
تهیونگ که دسمو گرفته بود تو دستش آروم آروم محکم تر دستمو می گرفت تا کمتر استرس داشته باشم ولی دقیقاً پرستارا یه نفر که رو تخت بود و سِرُم هم تو دستش بود رو از جلومون بردن همینو هم داشتیم داشتم دیگه سکته می کردم
یدفه نوبت به ما رسید تهیونگ از رو صندلی بلند شد اما من نمی خواستم از جام بلند شم
تهیونگ: ات انقدر بچه بازی در نیار دیگه من تا جایی که بشه بهشون میگم که بهت آمپول و سِرُم ندن
سرمو بالا گرفتم و به چشماش نگاه کردم و گفتم: قول میدی؟
تهیونگ: آره بهت قول میدم بعدشم میرم برات یه عروسک میخرم که موهاشو شونه کنی
ات رومو کردم اون طرف و دستشو پس زدم و دست به سینه موندم ایشششش من دیگه ۱۸ سالمه چرا میگه برات عروسک بخرم؟ مگه من بچم؟
یدفه تهیونگ دستمو گرفت و بردم تو مطب دکتر و نشستیم رو صندلی
دکتر معاینم کرد و دماسنج آورد و دمای بدنمو گرفت و یه چند تا کار دیگه هم انجام داد
تهیونگ: خب چی شده؟ حالش خوب میشه؟
دکتر: تب خیلی بالایی دارن باید زودتر مراجعه می کردین الان درمانش حساس و دقیق تر شده و مدت زمان بیشتری لازم داره
تهیونگ که یه اخم کوچیکی بهم کرد روبه دکتر کرد و گفت: خب چه طوری خوب میشه؟
دکتر: براشون یه چندتا دارو و قرص به همراه سِرُم و آمپول هم نوشتم که باید هرچه سریعتر برین تهیه شون کنید و برید بخش تزریقات اگه تا یه هفته بهتر نشد باید بیان اینجا تا یه سری آزمایش رو براشون انجام بدیم
چه جور آزمایشی؟ مگه من مشکل خاصی دارم که نمی دونم؟ هرچقدر هم که دمای بدنم بالا باشه نیازی به آزمایش ندارم
تهیونگ با تعجب و اخمای تو هم رفتش به دکتر گفت: چه جور آزمایشی؟
۲۲.۳k
۱۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.