پارت 5
پارت 5
شهاب حس عاشقی به شیرین داشت
شیرین بخیه رو تموم کرد و داشت سر شهاب رو تمیز میکرد از خون.
شهاب یو و ناگهانب پرسید
شهاب) شما مجردین؟
شیرین) ها؟ 😅اها بله مجردم
ولی چرا این سوال رو ناگهانی پرسیدین😅
شهاب) آ.... ببخشید یه لحظه کنکاو شدم 😅
شهاب به خودش اومد و گف
شهاب) آ خب بزار من انجام بدم دست درد نکنه
شیرین) اوم، باشه، خاهش میکنم، من میرم پیش محسن 😅
شیرین تو دلش میگه) ععع من چم شد چرا انقد قلبم تند تند میزنه، نه نه امکان نداره عاشقش شده باشم 😅
بعد چند روز 👇🏻
محسن خونه ی شهاب بود .
محسن مست بود و به شیرین زنگ زد که بیاد ببرتش...
شهاب) الو... سلام خانم دکتر
شیرین) الو، سلام ممنون شما؟
شهاب) من شهاب هستم رفیق محسن داش شما...
شیرین) آ سلام خوبین، بفرمایید؟ جاییتون درد میکنه؟؟؟؟ نکنه بخیتون باز شده..
شهاب) شکر خوبم، والا محسن یکم حالش روبه راه نیس ینی یکم مسته الانم فک کنم خابه، بیا ببرینش خونه یا یه جای دیگه. یبخشید خودم نیووردم چون منم یکم مستم و نباید رانندگی کنم به خاطر همین زنگ زدم بهتون...
شیرین) آ اره اهااا محسن مسته اها اره باشه الان میام😅😐
شهاب) اوم، منتظرتونم خدافظ
شیرین) بای بای 😊
شیرین رفت خونه ی شهاب و زنگو زد...
دینگ دینگ 😂
شهاب پیراهن تنش نبود، یادش رف بپوشه.
شهاب) اومدم....
سلام...
شیرین) آ سلام 😅
شیرین زود روشو کرد اونور
شهاب) چیزی شده چرا روتون رو کردین اونور؟
شیرین) آمم خب چیزه ...
شهاب) چی راحت باشید بگید....
شیرین) خب شما.........
حمایت بشه که پارت بعدی رو بزارم😊
شهاب حس عاشقی به شیرین داشت
شیرین بخیه رو تموم کرد و داشت سر شهاب رو تمیز میکرد از خون.
شهاب یو و ناگهانب پرسید
شهاب) شما مجردین؟
شیرین) ها؟ 😅اها بله مجردم
ولی چرا این سوال رو ناگهانی پرسیدین😅
شهاب) آ.... ببخشید یه لحظه کنکاو شدم 😅
شهاب به خودش اومد و گف
شهاب) آ خب بزار من انجام بدم دست درد نکنه
شیرین) اوم، باشه، خاهش میکنم، من میرم پیش محسن 😅
شیرین تو دلش میگه) ععع من چم شد چرا انقد قلبم تند تند میزنه، نه نه امکان نداره عاشقش شده باشم 😅
بعد چند روز 👇🏻
محسن خونه ی شهاب بود .
محسن مست بود و به شیرین زنگ زد که بیاد ببرتش...
شهاب) الو... سلام خانم دکتر
شیرین) الو، سلام ممنون شما؟
شهاب) من شهاب هستم رفیق محسن داش شما...
شیرین) آ سلام خوبین، بفرمایید؟ جاییتون درد میکنه؟؟؟؟ نکنه بخیتون باز شده..
شهاب) شکر خوبم، والا محسن یکم حالش روبه راه نیس ینی یکم مسته الانم فک کنم خابه، بیا ببرینش خونه یا یه جای دیگه. یبخشید خودم نیووردم چون منم یکم مستم و نباید رانندگی کنم به خاطر همین زنگ زدم بهتون...
شیرین) آ اره اهااا محسن مسته اها اره باشه الان میام😅😐
شهاب) اوم، منتظرتونم خدافظ
شیرین) بای بای 😊
شیرین رفت خونه ی شهاب و زنگو زد...
دینگ دینگ 😂
شهاب پیراهن تنش نبود، یادش رف بپوشه.
شهاب) اومدم....
سلام...
شیرین) آ سلام 😅
شیرین زود روشو کرد اونور
شهاب) چیزی شده چرا روتون رو کردین اونور؟
شیرین) آمم خب چیزه ...
شهاب) چی راحت باشید بگید....
شیرین) خب شما.........
حمایت بشه که پارت بعدی رو بزارم😊
۱.۴k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.