پارت۴۴ loveintime پارت۴۴
#پارت۴۴ #loveintime #پارت۴۴
از اون شبی که زمرد خانوم اومد پیشم دو هفته میگذره و الان ما اومدیم خونه چون مامانم زنگ زد گفت بیایم،امشبم خانواده تاشکیران ها و کل خانواده ما قرار اینجا باشن و راجب موضوع خواستگاری حرف بزنن،از صبح مامانم درگیر بود،به اون بدبختاهم هی میگفت اینکارو کنین اون کارو کنین،به منم میگفت برو حاضر شو دیگه دیونم کرده بود بلند شدم رفتم اتاقم و سمت حمام رفتم تا دوش بگیرم تقریبا یه ۳۰دقیقه ای طول کشید،وقتی اومدم بیرون منتظر ارایشگر شدم تا بیاد،یه ۲۰دقیقه ای طول کشید یه ارایش ملایم برام کرد و موهامم یکم موج دار ناخن هامم برام کاور کرد وقتی کارش تموم شد بلند شدم و لباس دکلته ام که پایینش فون بودو تا بالای زانوم میومد ویه حالت هفت رنگ داشتو خیییلی خوشگل بود منم خیلی دوسش داشتم روپوشیدم،صندل طلاییم هم پوشیدم به همراه سرویسم وساعت و....
ساعت نزدیک۸بود که مامانم اومد داخل اتاق وبهم گفت:کیانای مامان،دختر نازم تموم شدی؟
+اره مامانی،میگم بنظرت خوب شده؟
خندید و گفت:اره خیلی خوشگل شدی ادم محوت میشه،ولی خوشم میاد داخل هر شرایطی اولین اولویتت تیپته ببینم چطوره
خندیدم و گفتم:خب اصلش همونه دیگه
مامان:بیا بریم پایین همه اومدن سوگندم گفت حرکت کردن الان میرسن
باشه ای گفتمو پشتش رفتم پایین همه بودن،اقا کیانم که قهر بود بامن چون قبول کرده بودم اصلا حرف نمیزد،چیزی نگذشت که یه گله ادم اومدن،بهههله خاندان تاشکیران ها.......
از اون شبی که زمرد خانوم اومد پیشم دو هفته میگذره و الان ما اومدیم خونه چون مامانم زنگ زد گفت بیایم،امشبم خانواده تاشکیران ها و کل خانواده ما قرار اینجا باشن و راجب موضوع خواستگاری حرف بزنن،از صبح مامانم درگیر بود،به اون بدبختاهم هی میگفت اینکارو کنین اون کارو کنین،به منم میگفت برو حاضر شو دیگه دیونم کرده بود بلند شدم رفتم اتاقم و سمت حمام رفتم تا دوش بگیرم تقریبا یه ۳۰دقیقه ای طول کشید،وقتی اومدم بیرون منتظر ارایشگر شدم تا بیاد،یه ۲۰دقیقه ای طول کشید یه ارایش ملایم برام کرد و موهامم یکم موج دار ناخن هامم برام کاور کرد وقتی کارش تموم شد بلند شدم و لباس دکلته ام که پایینش فون بودو تا بالای زانوم میومد ویه حالت هفت رنگ داشتو خیییلی خوشگل بود منم خیلی دوسش داشتم روپوشیدم،صندل طلاییم هم پوشیدم به همراه سرویسم وساعت و....
ساعت نزدیک۸بود که مامانم اومد داخل اتاق وبهم گفت:کیانای مامان،دختر نازم تموم شدی؟
+اره مامانی،میگم بنظرت خوب شده؟
خندید و گفت:اره خیلی خوشگل شدی ادم محوت میشه،ولی خوشم میاد داخل هر شرایطی اولین اولویتت تیپته ببینم چطوره
خندیدم و گفتم:خب اصلش همونه دیگه
مامان:بیا بریم پایین همه اومدن سوگندم گفت حرکت کردن الان میرسن
باشه ای گفتمو پشتش رفتم پایین همه بودن،اقا کیانم که قهر بود بامن چون قبول کرده بودم اصلا حرف نمیزد،چیزی نگذشت که یه گله ادم اومدن،بهههله خاندان تاشکیران ها.......
۳.۷k
۰۱ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.