پارت۶۴
پارت۶۴
یوری:خب الان دیگه کارا آماده اس و کارت دعوت هاهم پخش کردیم
تهیونگ:اره
مین سو؛واییی خیلی خوشحالم
یوری:عزیزم
یئون وو:یوری مبارک باشه واقعا بالاخره به ارزوهات رسیدی
یوری:اره ولی
جینگ یی:ولیچی
یوری:کاش یورا هم بود اون الان خیلی وقته که رفته
دایسی:مطمئن باش اون توی اون دنیا خوشحاله
یوری:امیدوارم
جونگکوک:بسه انقدر ناراحت نباشید خوشحال باشید یه هفته دیگه عروسیه
جیمین:اره
*پرش زمانی به یه هفته دیگه*
ویو یوری
بالاخره روز عروسی فرا رسید ساعت ۴بود از خواب بیدار شدم یه دوش گرفتم و موهام و خشک کردم و صاف کردم و آماده رفتن به ارایشگاه شدم با تهیونگ به ارایشگاه رفتیم و بعد از کارا تهیونگ اومد دنبالم و رفتیم عکاسی و کلی عکس گرفتیم و دیگه وقتش بود بریم تالار توی کره عروسی فقط یه ساعته و اونم ظهر برگزار میشه ولی من چون ایرانی بودم ما تصمیم گرفتیم تقریبا هم به ردش کره ای ها باشه هم ایرانی ها خلاصه که کل اون روز نه تنها به ما بلکه به تموم مهمان هامون خوش گذشت عروسی ما همه ملیتی داشت آمریکایی و کانادایی و دبی ای وترکی وکره و ایران و ژاپنی و تایلندی توی مجلس عروسی داشتیم و حسابی خوش گذشت بهمون و تا رفتیم خونه ساعت ۱۲ شب بود مامانم اینا و همه خوابیدن ولی منو تهیونگ هنوز بیدار بودیم موقع خواب اول من رفتم حموم و بعد تهیونگ رفت و اومد تهیونم میخواست رابطه برقرار کنیم ولی من به تهیونگ گفتم چون الان مهمون داریم بزا وقتی برگشتن ایران ماهم هرکاری تو بگیم میکنیم و بالاخره راضی شد و بعد از خشک کردن موهام رفتم تو جام دراز کشیدم و بعد تهیونگ هم اومد و همو بغل کردیم و خوابیدیم
...................
یوری:خب الان دیگه کارا آماده اس و کارت دعوت هاهم پخش کردیم
تهیونگ:اره
مین سو؛واییی خیلی خوشحالم
یوری:عزیزم
یئون وو:یوری مبارک باشه واقعا بالاخره به ارزوهات رسیدی
یوری:اره ولی
جینگ یی:ولیچی
یوری:کاش یورا هم بود اون الان خیلی وقته که رفته
دایسی:مطمئن باش اون توی اون دنیا خوشحاله
یوری:امیدوارم
جونگکوک:بسه انقدر ناراحت نباشید خوشحال باشید یه هفته دیگه عروسیه
جیمین:اره
*پرش زمانی به یه هفته دیگه*
ویو یوری
بالاخره روز عروسی فرا رسید ساعت ۴بود از خواب بیدار شدم یه دوش گرفتم و موهام و خشک کردم و صاف کردم و آماده رفتن به ارایشگاه شدم با تهیونگ به ارایشگاه رفتیم و بعد از کارا تهیونگ اومد دنبالم و رفتیم عکاسی و کلی عکس گرفتیم و دیگه وقتش بود بریم تالار توی کره عروسی فقط یه ساعته و اونم ظهر برگزار میشه ولی من چون ایرانی بودم ما تصمیم گرفتیم تقریبا هم به ردش کره ای ها باشه هم ایرانی ها خلاصه که کل اون روز نه تنها به ما بلکه به تموم مهمان هامون خوش گذشت عروسی ما همه ملیتی داشت آمریکایی و کانادایی و دبی ای وترکی وکره و ایران و ژاپنی و تایلندی توی مجلس عروسی داشتیم و حسابی خوش گذشت بهمون و تا رفتیم خونه ساعت ۱۲ شب بود مامانم اینا و همه خوابیدن ولی منو تهیونگ هنوز بیدار بودیم موقع خواب اول من رفتم حموم و بعد تهیونگ رفت و اومد تهیونم میخواست رابطه برقرار کنیم ولی من به تهیونگ گفتم چون الان مهمون داریم بزا وقتی برگشتن ایران ماهم هرکاری تو بگیم میکنیم و بالاخره راضی شد و بعد از خشک کردن موهام رفتم تو جام دراز کشیدم و بعد تهیونگ هم اومد و همو بغل کردیم و خوابیدیم
...................
۲.۹k
۲۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.