ادامه پارت

ادامه پارت 127
اون طوری که از کیمیا شنیدم اون خبر داره که اینجا چه خبره و کیمیا چرا برگشته به نظر من برگشتن شوهر سابقش میتونه کاری بکنه که حواس کیمیا از من و زندگیم پرت بشه و دوباره سمت شوهرش برگرده.
پدرش توی فکر رفت و به روبرو خیره شد و گفت
_ نمیدونم واقعانمیدونم اصلا قبول میکنه یا نه من از خجالت برادرم برادرزادم حتی یک بار هم باهاشون حرف نزدم اما اگه تو که فکر می کنی اینجوری دخترم از خر شیطون میاد پایین و سر عقل میاد حرفی ندارم ولی واقعا من خودم نمیتونم باهاش حرف بزنم ازش خجالت می‌کشم چون دخترم یک راست برگشت به شوهر بیچاره اش گفته یکی دیگرو دوست دارم می خوام برگردم ایران سراغ اون اگه بخوای میتونم شماره تماس ازش بدم و تو باهاش صحبت کنی...

🌹🍁
@khanzadehhe
#فردوس_برین #گوگولی #wallpaper #خلاقیت #دختر #فانتزی #هشتگ_مخصوص_خود_را_داشته_باشیم #عکس_نوشته #عکس_نوشته_عاشقانه #جذاب #خاص
دیدگاه ها (۵)

🍁🍁🍁🍁 #خان_زاده #پارت128 #جلد_دومراضی از پیشنهادش شماره تلفن...

🍁🍁🍁🍁 #خان_زاده #پارت129 #جلد_دومصورتشو بوسیدم و گفتم ممنونم...

🍁🍁🍁🍁 #خان_زاده #پارت127 #جلد_دومدور زدم و به جای شرکت خودم ...

🍁🍁🍁🍁 #خان_زاده #پارت126 #جلد_دومبلندش کردم و روی پاهام نشون...

می دونی چرا خدا رفیق ترینه؟چون هر جا صداش بزنی یا حتی بهش فک...

پارت 43 خدمتکار : شاه دخت لطفا بیاین بهتون اتاقتون رو نشون ب...

black flower(p,286)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط