گزارشش شد دوباره گذاشتم
گزارشش شد دوبارهگذاشتم
الاغهای احمق چتونه؟
چند شاتی جونگکوک
part1
لباس مشکی کوتاه و جذابم رو پوشیدم
آرایش کردم و موهای لَختَم رو شونه کردم
کفش هام رو پوشیدم
خیلی جذاب شده بودم..
البته که اون مرد لعنتی هم اونجاست..
اه بیخیال.. بزار چشمش در بیاد
سوار ماشین فِراری ام شدم و حرکت کردم
به محل مصاحبه رفتم
دقیقا همین که من جلوی مکان ماشینم رو پارک کردم
یه ماشین مشکی لامبورگینی هم ایستاد..
متوجه شدم جونگکوک..
با اون لباش های لعنتی کا تتو هاش مشخص بود خیلی خواستنی بود.. ولی خودش عامل این جدایی هست.. اصلا به من چه..
از ماشین پیاده شدم و قفل کرد
در آپارتمان رو باز کردم .. گفته بودن طبقه ۳۵ هست.. همین که وارد آسانسور شدم طبقه رو زدم جونگکوک هم وارد شد
چرا اینجوری نگاهم میکنه؟
وای طبقه بالا بود و طول میکشید
هوف...
یهو دیدم داره میاد نزدیک ولی اهمیت ندادم
یهو منو چسبوند به دیوار و من و بین دستاش گیر انداخت
جونگکوک: این چه لباس فاکی هست پوشیدی؟ کل بدنت معلومه
ات با سردی گفت
ات: به تو چه؟
جونگکوک عصبی شد و کمر ات رو محکم گرفت
جونگکوک: به من چه ها؟
ات جونگکوک رو هل داد
آسانسور طبقه ۳۵ وایساد و جونگکوک نمیتونست چیزی بگه یا کاری کنه چون چند نفر داشتم وارد آسانسور میشدن و ات و جونگکوک پیاده شدن
الاغهای احمق چتونه؟
چند شاتی جونگکوک
part1
لباس مشکی کوتاه و جذابم رو پوشیدم
آرایش کردم و موهای لَختَم رو شونه کردم
کفش هام رو پوشیدم
خیلی جذاب شده بودم..
البته که اون مرد لعنتی هم اونجاست..
اه بیخیال.. بزار چشمش در بیاد
سوار ماشین فِراری ام شدم و حرکت کردم
به محل مصاحبه رفتم
دقیقا همین که من جلوی مکان ماشینم رو پارک کردم
یه ماشین مشکی لامبورگینی هم ایستاد..
متوجه شدم جونگکوک..
با اون لباش های لعنتی کا تتو هاش مشخص بود خیلی خواستنی بود.. ولی خودش عامل این جدایی هست.. اصلا به من چه..
از ماشین پیاده شدم و قفل کرد
در آپارتمان رو باز کردم .. گفته بودن طبقه ۳۵ هست.. همین که وارد آسانسور شدم طبقه رو زدم جونگکوک هم وارد شد
چرا اینجوری نگاهم میکنه؟
وای طبقه بالا بود و طول میکشید
هوف...
یهو دیدم داره میاد نزدیک ولی اهمیت ندادم
یهو منو چسبوند به دیوار و من و بین دستاش گیر انداخت
جونگکوک: این چه لباس فاکی هست پوشیدی؟ کل بدنت معلومه
ات با سردی گفت
ات: به تو چه؟
جونگکوک عصبی شد و کمر ات رو محکم گرفت
جونگکوک: به من چه ها؟
ات جونگکوک رو هل داد
آسانسور طبقه ۳۵ وایساد و جونگکوک نمیتونست چیزی بگه یا کاری کنه چون چند نفر داشتم وارد آسانسور میشدن و ات و جونگکوک پیاده شدن
۵۰۶
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.