pt7
pt7
موهاشو از رو صورتش آروم زدم کنار پشت دستمو کشیدم رو صورتش که یهو دستمو گرفت شوکه شدم و ترسیدم نفس نفس میزدم میخواستم برم که محکم گرفتم چسبوندم به خودش(بچه ها از این بعد اسم مینویسم) کوک:کجا؟ تو:ت تو اینجا چیکار میکنی کوک:یادت نمیاد عروسک ازش فاصله گرفتم که اومد سمت یوره بدنشو انداخت روم کوک:همیشه اینو یادت باشه بیب هیچ وقت قرار نیست ولت کنم حتی اگه ازم متنفر باشی مک محکمی رو لبام زد پشت سرهم کارشو تکرار کرد دستمو زدم به سینش نفس کم آوردیم کوک:سر میز صبحونه منتظرتم بلند شد لباس پوشید رفت پایین از حرص پاهامو رو تخت میکوبیدم پتو رو انداختم روم تو:احمق دیشب چیکار کردی آروم جیغ میزدم پاشدم لباس تنم کردم یه شونه به موهام زدم کارایه لازم رو کردم رفتم سر میز موهامو ریختم جلو صورتم نشستم کنارش از زیر نگاش کردم سعی داشت بخنده یهو دستمو گرفت کشیدم نشوندم رو پاش موهامو زد کنار کوک:قرار شد چشاتو از من پنهون نکنی هوم؟ تو:خجالت میکشم لحنش جدی و بم شد کوک:از ددی خجالت میکشی کوچولو لقمه میزاشت دهنم و بهم نگاه میکرد اون که نمیدونه وقتی نگاش میکنم قلبم تند میزنه مشخصه از حسم مطمئنم دوسش دارم ولی اون برا رفع نیازش منو میخواد ناخوداگاه سرمو رو شونش گذاشتم
_____________
لقمه رو گذاشتم تو دهنم که حس کردم چیزی رو شونم نشست سر ا.ت بود تعجب کردم کوک:چی شده عروسک ا.ت:هیچی دستمو رو موهاش کشیدم و در گوشش زمزمه کردم کوک:بیب من باید برم جایی سرشو بالا آورد ا.ت:باشه صبحونمونو خوردیم رفت حاضر شد
۴۰ لایک
۲۰ کامنت
@lady.chaya
این پیجم فالوراش بالا بره میزارم
موهاشو از رو صورتش آروم زدم کنار پشت دستمو کشیدم رو صورتش که یهو دستمو گرفت شوکه شدم و ترسیدم نفس نفس میزدم میخواستم برم که محکم گرفتم چسبوندم به خودش(بچه ها از این بعد اسم مینویسم) کوک:کجا؟ تو:ت تو اینجا چیکار میکنی کوک:یادت نمیاد عروسک ازش فاصله گرفتم که اومد سمت یوره بدنشو انداخت روم کوک:همیشه اینو یادت باشه بیب هیچ وقت قرار نیست ولت کنم حتی اگه ازم متنفر باشی مک محکمی رو لبام زد پشت سرهم کارشو تکرار کرد دستمو زدم به سینش نفس کم آوردیم کوک:سر میز صبحونه منتظرتم بلند شد لباس پوشید رفت پایین از حرص پاهامو رو تخت میکوبیدم پتو رو انداختم روم تو:احمق دیشب چیکار کردی آروم جیغ میزدم پاشدم لباس تنم کردم یه شونه به موهام زدم کارایه لازم رو کردم رفتم سر میز موهامو ریختم جلو صورتم نشستم کنارش از زیر نگاش کردم سعی داشت بخنده یهو دستمو گرفت کشیدم نشوندم رو پاش موهامو زد کنار کوک:قرار شد چشاتو از من پنهون نکنی هوم؟ تو:خجالت میکشم لحنش جدی و بم شد کوک:از ددی خجالت میکشی کوچولو لقمه میزاشت دهنم و بهم نگاه میکرد اون که نمیدونه وقتی نگاش میکنم قلبم تند میزنه مشخصه از حسم مطمئنم دوسش دارم ولی اون برا رفع نیازش منو میخواد ناخوداگاه سرمو رو شونش گذاشتم
_____________
لقمه رو گذاشتم تو دهنم که حس کردم چیزی رو شونم نشست سر ا.ت بود تعجب کردم کوک:چی شده عروسک ا.ت:هیچی دستمو رو موهاش کشیدم و در گوشش زمزمه کردم کوک:بیب من باید برم جایی سرشو بالا آورد ا.ت:باشه صبحونمونو خوردیم رفت حاضر شد
۴۰ لایک
۲۰ کامنت
@lady.chaya
این پیجم فالوراش بالا بره میزارم
۱۹.۰k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.