فیک مربی بوکس من
فیک مربی بوکس من
پارت ۱۲
از عصبانیت با مشتم محکم زدم توی شکمش....
+یک بار دیگه با من اینجوری رفتار کنی میزنم میکشمت!با داد
فهمیدی!!!!!!
دیگه چیزی نگفت و داشت با تعجب و خشم بهم نگاه میکرد .....منم پارچ آب یخ که روی میز بود و برداشتم و پاشیدم توی صورتش....
دیو کوک
وقتی آب یخ و ریخت روم به خودم اومدم ....دیدم گوشه ی ابروش و لبش داره خون میاد.....صورتش قرمز شده بود....من باهاش چیکار کردم.....
+خون لبم و پاک کردم......دستت بهم نخوره!خدافظ!
_نرو....
+لباسم و پوشیدم میخواستم از در خونه
برم بیرون که جلوی در و گرفت.....
_نرو......من نمیذارم بری
+دلم درد اومده بود....با صدای آروم ولی با درد....برو کنار
_حالت خوبه؟با نگرانی
+دکتری؟ بزار برم.....خون ابروم روی صورتم پخش شده بود....
_خونریزی ابروت خیلی زیاده بزار برات تمیزش کنم.....
+نمیخواد.....از شدت فشاری که روم بود شروع کردم به جیغ زدن و گریه کردم ....با دستام به قلبم ضربه میزدم.....
_ا/ت....رفتم جلو.....محکم بغلش کردم......
فکر نمیکردم انقدر خوشتون میاد:)
ممنون از حمایتا♡
پارت ۱۲
از عصبانیت با مشتم محکم زدم توی شکمش....
+یک بار دیگه با من اینجوری رفتار کنی میزنم میکشمت!با داد
فهمیدی!!!!!!
دیگه چیزی نگفت و داشت با تعجب و خشم بهم نگاه میکرد .....منم پارچ آب یخ که روی میز بود و برداشتم و پاشیدم توی صورتش....
دیو کوک
وقتی آب یخ و ریخت روم به خودم اومدم ....دیدم گوشه ی ابروش و لبش داره خون میاد.....صورتش قرمز شده بود....من باهاش چیکار کردم.....
+خون لبم و پاک کردم......دستت بهم نخوره!خدافظ!
_نرو....
+لباسم و پوشیدم میخواستم از در خونه
برم بیرون که جلوی در و گرفت.....
_نرو......من نمیذارم بری
+دلم درد اومده بود....با صدای آروم ولی با درد....برو کنار
_حالت خوبه؟با نگرانی
+دکتری؟ بزار برم.....خون ابروم روی صورتم پخش شده بود....
_خونریزی ابروت خیلی زیاده بزار برات تمیزش کنم.....
+نمیخواد.....از شدت فشاری که روم بود شروع کردم به جیغ زدن و گریه کردم ....با دستام به قلبم ضربه میزدم.....
_ا/ت....رفتم جلو.....محکم بغلش کردم......
فکر نمیکردم انقدر خوشتون میاد:)
ممنون از حمایتا♡
۱۴.۱k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.