ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
پارت سه
ات. سلام
کوک. سلام(تمام حرفاش سرده با ات)
ات. بریم
کوک. سوارشو
پرش به داخل فروشگاه
ات. الان چی بخریم
کوک. بریم اول لباس عروس بخریم
ات. باشه
رفتن تو فروشگاه
فروشنده هارو ف نشون میدم
ات. سلام
ف.سلام خیلی خوش آمدید به مزون......
ات. ممنونم
ف.خب میتونم کمکتون کنم
کوک. بله مایه لباس عروس میخوایم
ف. چه قیمتی
کوک. گرون قیمت باشه(داره با اجبار باهاش عروسی میکنه میگه گرون قیمت حالا اگه دوستش داشت)
ف. بله همراه من بیاید
کوک و ات. بله
رفتن به یه قسمتی که لباس عروس های گرون داره
ف.اینا از گرون ترین لباس های عروسیمون هستن هرکدوم رو میخواین بگید تا براتون بیارم
ات. اِاِ....
کوک. تو ساکت خانم این،این،این و این رو برامون بیارید
ف. بله چشم
چند مین بعد
ف. براتون آوردیم خانم شما بفرمایید پروف ولباس هارو بپوشید
کوک ویو
ات رفت پرو تا لباس هارو بپوشه
بعد چند مین از اتاق پروف اومد بیرون تو زندگیم دختر به این قشنگی ندیده بودم خیلی قشنگ شده بود ولی به لهن سرد بهش گفتم
کوک. خیلی زشت شدی برو عوض کن
ادامه ویو کوک
بعد از اینکه این حرف رو بهش زدم معلوم بود ناراحت شده اصن به من چه به درک رفت دوتا بعدی رو پوشید و من همش بهش میگفتم زشت شده آخری رو که پوشید اعصبانی بود
از اتاق اومد بیرون خیلی قشنگ شده بود
کوک. اینم بده
ات. کوفت دیگه اههه اصن زشتم بدو با اون یکی دختر عموها یا دختر عمم ازدواج کن ایششش ولم کن دیگه
کوک. خو نخوریمون همینو بخر
ات. من میرم لباسم رو عوض کنم(اعصبانی)
کوک . نقطه ضعفش رو فهمیدم ایول(طوری که خودش بشنوه)
رفت لباسش رو عوض کرد و بعد حساب کردم و رفتم بیرون
کوک. من نمیدونم چرا برا آدمه زشتی مثل تو این همه پول خرج کردم
ات. من که بهت نگفتم اینو بخر
کوک. خب بریم برات کفش و جواهر بخرم
ات. اوهوم
ات ویو
چرا این همش به من میگه زشت هردفعه که بهم میگفت زشت بزور بغضم رو قورت میدادم بعد از لباس عروس رفیتم کفش و جواهر و لباس برا کوک خریدیم(عکس میزارم)
و گذاشتم دره خونه وقتی رفتم خونه ................
ببخشید خواب بودم نیومدم ویس که پارت رو بزارم
۵۳۰تایی بشیم
ممنونم بابت حمایتاتون
پارت سه
ات. سلام
کوک. سلام(تمام حرفاش سرده با ات)
ات. بریم
کوک. سوارشو
پرش به داخل فروشگاه
ات. الان چی بخریم
کوک. بریم اول لباس عروس بخریم
ات. باشه
رفتن تو فروشگاه
فروشنده هارو ف نشون میدم
ات. سلام
ف.سلام خیلی خوش آمدید به مزون......
ات. ممنونم
ف.خب میتونم کمکتون کنم
کوک. بله مایه لباس عروس میخوایم
ف. چه قیمتی
کوک. گرون قیمت باشه(داره با اجبار باهاش عروسی میکنه میگه گرون قیمت حالا اگه دوستش داشت)
ف. بله همراه من بیاید
کوک و ات. بله
رفتن به یه قسمتی که لباس عروس های گرون داره
ف.اینا از گرون ترین لباس های عروسیمون هستن هرکدوم رو میخواین بگید تا براتون بیارم
ات. اِاِ....
کوک. تو ساکت خانم این،این،این و این رو برامون بیارید
ف. بله چشم
چند مین بعد
ف. براتون آوردیم خانم شما بفرمایید پروف ولباس هارو بپوشید
کوک ویو
ات رفت پرو تا لباس هارو بپوشه
بعد چند مین از اتاق پروف اومد بیرون تو زندگیم دختر به این قشنگی ندیده بودم خیلی قشنگ شده بود ولی به لهن سرد بهش گفتم
کوک. خیلی زشت شدی برو عوض کن
ادامه ویو کوک
بعد از اینکه این حرف رو بهش زدم معلوم بود ناراحت شده اصن به من چه به درک رفت دوتا بعدی رو پوشید و من همش بهش میگفتم زشت شده آخری رو که پوشید اعصبانی بود
از اتاق اومد بیرون خیلی قشنگ شده بود
کوک. اینم بده
ات. کوفت دیگه اههه اصن زشتم بدو با اون یکی دختر عموها یا دختر عمم ازدواج کن ایششش ولم کن دیگه
کوک. خو نخوریمون همینو بخر
ات. من میرم لباسم رو عوض کنم(اعصبانی)
کوک . نقطه ضعفش رو فهمیدم ایول(طوری که خودش بشنوه)
رفت لباسش رو عوض کرد و بعد حساب کردم و رفتم بیرون
کوک. من نمیدونم چرا برا آدمه زشتی مثل تو این همه پول خرج کردم
ات. من که بهت نگفتم اینو بخر
کوک. خب بریم برات کفش و جواهر بخرم
ات. اوهوم
ات ویو
چرا این همش به من میگه زشت هردفعه که بهم میگفت زشت بزور بغضم رو قورت میدادم بعد از لباس عروس رفیتم کفش و جواهر و لباس برا کوک خریدیم(عکس میزارم)
و گذاشتم دره خونه وقتی رفتم خونه ................
ببخشید خواب بودم نیومدم ویس که پارت رو بزارم
۵۳۰تایی بشیم
ممنونم بابت حمایتاتون
۳۵.۶k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.