پارت ۸

سرعت حرکتم و کم کردم..
که بهم رسید و ... از کمرم گرفت و با خودش کشید ..
+:هی کجا
/ماشین اونجاست اصکل
+:خو زودتر بگو
دستش و انداخت .. بعد از یکم راه رفتن به ماشین رسیدیم و سوار شدیم ..
توی راه بودیم که باز حرف زدنش و شروع کرد ..
/مطمئنی خوبی
+:اره
/ میدونم الان زمانِ خوبی نیست ولی میگم
+:بگو ببینم چی میگی
/تا حالا عاشق شدی
+:نه .. حالا چرا میپرسی
/سها رو که خودت می‌شناسی
+:اره خب ادامه بده
/خب می‌خوام بهش اعتراف کنم ولی .. یکم استرس دارم از یه لحاظ هم میترسم ردم کنه .
+:نمیدونی
/چی رو
+: اون روی جانگ هان کراشه
ماشین و یهو نگه داشت که به جلو پرت شدم ..
+:چته پسره ی ......
/اون جانگ هان مگه چی دارهههه
+:والا نمی‌دونم
/ا.ت
+:ها
/بهم کمک کن باهاش قرار بزارم
+:به من چه
/خو تو دوستشی .. اگه کاری کنی باهام قرار بزاره هر کاری که بخوای برات انجام میدم
+:هر کاری
/اره هر کاری
+باشه ولی خودت میدونی که با زور نمیشه
/میدونم ولی همین یه بار و کمک کن
+:باشه
/آفرین بهترین دوستِ دنیا
+:خب حالا لوس نشو .. زود منو ببر خونه فردا کلی کار دارممم
/عه یادم رفته بود باشه الان می‌برمت
ماشین و دوباره روشن کرد و بعد از نیم ساعت بلاخره منو به خونه رسوند .. ازش خدافظی کردم و به سمت خونه رفتم کلید و درآوردم و در و باز کردم...
معلوم بود بقیه خوابن برای همین. زود رفتم یه نودل برای خودم درست کردم و بعد از عوض کردن لباسام روی تخت دراز کشیدم و به خواب رفتم ..
(۷:۰۰)
زود از خواب بلند شدم .. کارای مربوطه رو انجام دادم لباسام و عوض کردم .. و بعد از خوردن صبحونه و خدافظی از مامان و بابام از خونه بیرون زدم و به سمت زندان رفتم ..
امیدوارم امروز حداقل روزه خوبی باشه ... بعد از چند دقیقه به زندان رسیدم و ماشین و توی پارکینگ گذاشتم.. و وارد زندان شدم ... بازم زیر زمین ..
از پله ها میرفتم پایین که ....
دیدم سها داره با جانگ هان لاس میزنه.. جیمینم به دیوار تکیه داده از توی نگاهش معلوم بود داره جانگ هان و فحش میده ..
از کنارش رد شدم که..
/یادت نره هرکاری بخوای میکنم
+:باشه میدونم
بعد از تموم شدن حرفم به اتاقی که اون پسره توش بود رفتم و درو باز کردم ..
بازم روی زمین نشسته بود و به پایین نگاه میکرد ..
که با صدای در سرش و آورد بالا و بعد از نگاه کردن به من دوباره سرش و انداخت پایین ...
-:باز که اومدی
+:قرار نیست بیام
-:نه فقط اینکه هنوز میخوای اینجا باشی و مراقب باشی فرار نکنم عجیبه
+:چیش عجیبه
-:همه چی اینکه ...
دیدگاه ها (۰)

پارت ۹

پارت ۱۰

پارت ۷

پارت ۶

دیدار اول ..

پارت سید دوممفردا زود پاشدم و رفتم شرکتبعد شرکت**برگشتم و رف...

تکپارتیموضوع:وقتی بی خبر میره سفر کاریاز زبون شوگا:از چند رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط