همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p⁹ )
همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p⁹ )
راوی:
بعد تمامی این اتفاقات، جونگ کوک متوجه این شد که نه تنها خودش و سوهو بلکه لئو هم درگیر این ماجراعه.
و راه برگشتی هم وجود نداره.
با خودش میگفت صددرصد ا/ت تسلیم من میشه نه ادم دیگه ای.
ولی باید مراقب باشم، این بازیِ خطرناکیه.
ساعت ۶ عصر(هتل):
ا/ت: خیلی خستم.
کاش انقد نسبت به همه چیز محتاط و نگران نبودم.
همین نگرانیا باعث شده که به این روز بیفتم.
باید اماده بشم، داره دیر میشه.
اگر امروز هم نتونم باهاش مصاحبه کنم قطعا بعدا هم نمیتونم.
اگر امروز بتونم اون نویسنده رو ببینم، دیگه بقیش اوکیه.
ویو ا/ت:
لباسامو پوشیدم و یکم خودمو مرتب کردم و رفتم از اتاقی که توش اقامت داشتم، بیرون.
وقتی رسیدم تو لابی متوجه یک نگاهی روی خودم شدم، یک لحظه وایسادم و به اطراف نگاه کردم ولی کسی رو ندیدم پس بدون درنگی به راهم ادامه دادم و رفتم از هتل بیرون.
سوار تاکسی شدم و به راننده ادرس مورد نظرمو گفتم.
تو ماشین که بودم، گوشیم زنگ خورد، با زنگ خوردن گوشیم متوجه این نشدم که دارن تعقیبم میکنن.
تا اینکه...
راوی:
بعد تمامی این اتفاقات، جونگ کوک متوجه این شد که نه تنها خودش و سوهو بلکه لئو هم درگیر این ماجراعه.
و راه برگشتی هم وجود نداره.
با خودش میگفت صددرصد ا/ت تسلیم من میشه نه ادم دیگه ای.
ولی باید مراقب باشم، این بازیِ خطرناکیه.
ساعت ۶ عصر(هتل):
ا/ت: خیلی خستم.
کاش انقد نسبت به همه چیز محتاط و نگران نبودم.
همین نگرانیا باعث شده که به این روز بیفتم.
باید اماده بشم، داره دیر میشه.
اگر امروز هم نتونم باهاش مصاحبه کنم قطعا بعدا هم نمیتونم.
اگر امروز بتونم اون نویسنده رو ببینم، دیگه بقیش اوکیه.
ویو ا/ت:
لباسامو پوشیدم و یکم خودمو مرتب کردم و رفتم از اتاقی که توش اقامت داشتم، بیرون.
وقتی رسیدم تو لابی متوجه یک نگاهی روی خودم شدم، یک لحظه وایسادم و به اطراف نگاه کردم ولی کسی رو ندیدم پس بدون درنگی به راهم ادامه دادم و رفتم از هتل بیرون.
سوار تاکسی شدم و به راننده ادرس مورد نظرمو گفتم.
تو ماشین که بودم، گوشیم زنگ خورد، با زنگ خوردن گوشیم متوجه این نشدم که دارن تعقیبم میکنن.
تا اینکه...
۱۳.۹k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.