پارت پنج
#پارت_پنج
همینجوری که بهش نگاه میکردم از روی صندلی بلند شدم میز رو دور زدم و جلو روش وایسادم
سرمو خم کردم تا بتونم بببنمش
_الان چیکار کردی دقیقا؟! تو دفتر من صداتو بلند کردی؟
نمیدونم چم شده بود ولی انگار بجای خون داخل رگام خشم جریان داشت
کنترلمو از دست دادم و محکم کوبیدمش به دیوار
با داد
_چه غلطی کردی الان هااااا؟ فکر کردی اینجا خونه خالس؟ که هر وقت. دلت خواست بری و بیای
چشم هاش گرد شده بود
لباش باز و بسته شد ولی هیچ حرفی ازش بیرون نیومد
دوباره داد زدم
_گمشو بیرون
سرشو پایین انداخت و اروم از اتاق خارج شد
دستمو پشت گردنم کشیدم سرم درد میکرد
دوباره رفتم پشت میز نشستم و دوباره سرمو کردم تو پرونده حساب های شرکت
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
(از زبان بک)
از اتاقش خارج شدم و به خانم کیم نگاه کردم
با احساس خیسی گونم دستمو رو صورتم کشیدم
داشتم گریه میکردم
•چرا سرش داد زدی پسرم
-م.. من.. نمیدونم
خودمم نمیدونستم چرا سرش داد زدم
اعصابم خورد بود؟
•من سعی میکنم باش حرف بزنم
-لازم نیست خانم
اروم گفتم و سمت اسانسور رفتم
دکمه رو زدم و با حرکت اسانسور رو کف فلزیش نشستم
چقدر بدبخت بودم
تنها امیدم این کارم بود
گریم شدت گرفت
با باز شدن در اسانسور بلند شدم و با سرعت از شرکت خارج شدم
الان باید کجا میرفتم؟
جایی نداشتم
رو زمین کنار در شرکت نشستم
دیگه هیچی برام مهم نبود
همونطور که گریه میکردم متوجه گذر زمان نشده بودم
با قرار گرفتن دستی روی شونم سرمو بالا اوردم
پارک؟!
حتما میخواست بگه از جلو شرکتش گم شم
-الان میرم آقای پارک
بلند شدم و تعظیم کوتاهی کردم
+بیون صبر کن
+واقعا خونت آتیش گرفته
صاف ایستادم
چقدر مهربون به نظر میرسید..
یعنی حرفای خانم کیم انقدر روش تاثیر گذاشته؟
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
(از زبان چان)
منتظر جوابش شدم
_بله خونم اتیش گرفته
به دستش نگاه گردم متوجه نگاهم که شد
_دستم هم موقعی.....
+نمیخواد ادامه بدی
+از فردا میتونی سر کارت حاضر باشی و چند روزی رو میتونی خونه من بمونی
ولی دیگ غیبتی یا دیر کردنی نبینم چون اصلا از دیر کردن خوشم نمیاد
سری تکون داد
به سمت ماشین حرکت میکردم که دیدم وایساده
+نمیخوای بیای؟
معلوم بود هنوز منگه
+زود باش
سری تکون داد و نشست صندلی جلوی ماشین
ماشین رو روشن کردم و به سمت خونه حرکت کردم طبق معمول سرعت ماشین خیلی بالا بود برای همین نگاهی به بیون کردم بیخیال نشسته بود انگار هیچ مشکلی با سرعت بالای ماشین نداشت
ولی من انگار کرمم گرفته بود
باید سرعت ماشین رو زیاد میکردم تا صداش در بیاد؟!
ادامه دارد...
همینجوری که بهش نگاه میکردم از روی صندلی بلند شدم میز رو دور زدم و جلو روش وایسادم
سرمو خم کردم تا بتونم بببنمش
_الان چیکار کردی دقیقا؟! تو دفتر من صداتو بلند کردی؟
نمیدونم چم شده بود ولی انگار بجای خون داخل رگام خشم جریان داشت
کنترلمو از دست دادم و محکم کوبیدمش به دیوار
با داد
_چه غلطی کردی الان هااااا؟ فکر کردی اینجا خونه خالس؟ که هر وقت. دلت خواست بری و بیای
چشم هاش گرد شده بود
لباش باز و بسته شد ولی هیچ حرفی ازش بیرون نیومد
دوباره داد زدم
_گمشو بیرون
سرشو پایین انداخت و اروم از اتاق خارج شد
دستمو پشت گردنم کشیدم سرم درد میکرد
دوباره رفتم پشت میز نشستم و دوباره سرمو کردم تو پرونده حساب های شرکت
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
(از زبان بک)
از اتاقش خارج شدم و به خانم کیم نگاه کردم
با احساس خیسی گونم دستمو رو صورتم کشیدم
داشتم گریه میکردم
•چرا سرش داد زدی پسرم
-م.. من.. نمیدونم
خودمم نمیدونستم چرا سرش داد زدم
اعصابم خورد بود؟
•من سعی میکنم باش حرف بزنم
-لازم نیست خانم
اروم گفتم و سمت اسانسور رفتم
دکمه رو زدم و با حرکت اسانسور رو کف فلزیش نشستم
چقدر بدبخت بودم
تنها امیدم این کارم بود
گریم شدت گرفت
با باز شدن در اسانسور بلند شدم و با سرعت از شرکت خارج شدم
الان باید کجا میرفتم؟
جایی نداشتم
رو زمین کنار در شرکت نشستم
دیگه هیچی برام مهم نبود
همونطور که گریه میکردم متوجه گذر زمان نشده بودم
با قرار گرفتن دستی روی شونم سرمو بالا اوردم
پارک؟!
حتما میخواست بگه از جلو شرکتش گم شم
-الان میرم آقای پارک
بلند شدم و تعظیم کوتاهی کردم
+بیون صبر کن
+واقعا خونت آتیش گرفته
صاف ایستادم
چقدر مهربون به نظر میرسید..
یعنی حرفای خانم کیم انقدر روش تاثیر گذاشته؟
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
(از زبان چان)
منتظر جوابش شدم
_بله خونم اتیش گرفته
به دستش نگاه گردم متوجه نگاهم که شد
_دستم هم موقعی.....
+نمیخواد ادامه بدی
+از فردا میتونی سر کارت حاضر باشی و چند روزی رو میتونی خونه من بمونی
ولی دیگ غیبتی یا دیر کردنی نبینم چون اصلا از دیر کردن خوشم نمیاد
سری تکون داد
به سمت ماشین حرکت میکردم که دیدم وایساده
+نمیخوای بیای؟
معلوم بود هنوز منگه
+زود باش
سری تکون داد و نشست صندلی جلوی ماشین
ماشین رو روشن کردم و به سمت خونه حرکت کردم طبق معمول سرعت ماشین خیلی بالا بود برای همین نگاهی به بیون کردم بیخیال نشسته بود انگار هیچ مشکلی با سرعت بالای ماشین نداشت
ولی من انگار کرمم گرفته بود
باید سرعت ماشین رو زیاد میکردم تا صداش در بیاد؟!
ادامه دارد...
۸.۱k
۲۴ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.