ماهتیره
ماه_تیره🌑
Part: 63
_گمشو داخل
به بتی نگاه کردم از ترس خشک شده بود
زمزمه وار بهش گفتم
+نترس بتی
و چشمکی زدم
اما مطمئن نبودم
مطمئن نبودم که اتفاقی واسم نمی افته
می ترسیدم
خشمش زیاد بود
سریع دویدم و به سمت اتاقم رفتم
داد زد
_کجا؟؟؟
+من.. من.. اتاقم....
از چشماش میتونستم ببینم که میگه اتاقت نه اقتاقم
به سمت اتاقش رفتم داشت به بتی و مرده چیزی میگفت که نمی تونستم متوجه بشم
بتی انگار برق گرفته ها شده بود
درحال درست کردن دکمه استینش به سمتم اومد داخل شدم که درو مهکم بست
برگشتم سمتش که....
༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
Part: 63
_گمشو داخل
به بتی نگاه کردم از ترس خشک شده بود
زمزمه وار بهش گفتم
+نترس بتی
و چشمکی زدم
اما مطمئن نبودم
مطمئن نبودم که اتفاقی واسم نمی افته
می ترسیدم
خشمش زیاد بود
سریع دویدم و به سمت اتاقم رفتم
داد زد
_کجا؟؟؟
+من.. من.. اتاقم....
از چشماش میتونستم ببینم که میگه اتاقت نه اقتاقم
به سمت اتاقش رفتم داشت به بتی و مرده چیزی میگفت که نمی تونستم متوجه بشم
بتی انگار برق گرفته ها شده بود
درحال درست کردن دکمه استینش به سمتم اومد داخل شدم که درو مهکم بست
برگشتم سمتش که....
༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
- ۱.۴k
- ۲۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط