عکاسعشق

#عکاس_عشق
#پارت13

ا.ت:اوممم فک کنم
بعد چن مین از هم جدا شدیم و مهمونیم کم کم تموم شد رفتیم بالا و لباسمو عوض کردم و ارایشمو پاک کردم حوصله موندن تو اتاق نداشتم رفتم پایین هلن داد زد:کجاااااا
ا.ت:زود میام
هلن:الان مـــــــ
ا.ت:خدافس
درو بستمو رفتم پایین تو حیاط نگاه میکردم رفتم نشستم تو حیاط و با ی بچه کوچولو بازی میکردم خیلی کیوت بود چنتا عکس ازش گرفتم و بعد یه ساعتی مامانش اومد دنبالش و رفت منم رفتم بیرون هتل پیش بستنی فروشی با دختری ک توش بود ی جورایی دوست شده بودم نشستم پیش اون و تا دوسه ساعتی باهم تو شهر قدم میزدیم.....

تا ساعت 1:00شب تو خیابون بودم بعدشم رفتم تو حیاط هتل هدفونم گذاشتم رو گوشم نشستم رو تاب نفهمیدم زمان کی گذشت فقط وقتی ب خودم اومدم ساعت4:00صبح بود بدو بدو رفتم تو اتاق هلنو سارا داشتن فیلم میدیدن
هلن:بالاخره اومدی
ا.ت:همین تو هتل بودم
هلن:عار تو بالکن دیدمت
سارا چشاشو مالید و گفت :هلن بنظرم بسه یکم دیه فیلم ببینم چشام از حدقه در میاد
رفتم ی دوش سبک گرفتم و اومدم کپیدم......
دیدگاه ها (۰)

#عکاس_عشق#پارت14ویو ا.تصبح با خرخرای سارا از خاب پاشدم اه خد...

#عکاس_عشق#پارت15شوگااشکامو پاک کردم گیتارمو برداشتمو رفتم پا...

#عکاس_عشق#پارت12صبحونه خوردیمو رفتیم پایین تو حیاط هتل پر بو...

#عکاس_عشق#پارت11یه دوش گرفتم و خابیدم.....صبحبا صدای زنگ گوش...

هرزه ی حکومتی پارت ۵ بیدار شدم...تو اتاق بودم رفتم سمت در دس...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

"سرنوشت "p,32..ویو بعد از شام ا/ت *.بعد از شام جیمین با ماشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط