پارت 128 : نایکا : وللللللللللممممممممم کککککنننیییییددد
پارت 128 : نایکا : وللللللللللممممممممم کککککنننیییییددد بزارین ببببمیرم بزارید بببه حااال خودم ررهاا شم .
با عصبانیت گفتم : نایکاااا اگه یک تار مو ازت کم بشه دنیا رو خراب میکنم .
گوشیو قطع کرد . دختره عوضی .
تنها جایی که میتونست اینقدر سکوت باشه لب پرتگاه بود .
رفتم اونجا اره .. درست کفتم .
رفتم پشتش و با دست چپم بازو دست چپش رو گرفتم و خیلی محکم کوبوندمش به سنگ بزرگ .
دوتا دستام و روی سنگ گذاشتم و نگاش کردم .
سریع مچ دستشو گرفتم و انداختمش تو ماشین . خودت خواستی .
نشستم تو ماشین و در ماشین و قفل کردم و با سرعت نور رفتم .
رسیدیم به خونه نایکا .
پیاده شدم و مچ دستشو محکم گرفتم و بردمش تو خونه .
درو بستم که بلند داد زد و گفت : دستمو وللل کن بهههم دست نززنن عوضییی .
درو قفل کردم و نایکا رو انداختم اون ور .
با عصبانیت گفتم : دختره بیشعور برات مهم نیست با قلب دوتا پسر بازی کردی که دیگه از زندگی دل کندن هااااا چتتتته چرا هیچی نمیگیی لال شدی چرا باید اینقدر وحشی باشم تا بفهمی خراب کردن زندگی دوتا پسر اسون نیست هااااا . اخرش رو خیلی بلند گفتم که اون ور رو نگا کرد
خیلی بلند گفتم : حالا من عوضی شدم ...... چرا نمیفهمی این بازی نیست که هرکاری دلت میخواد میکنی هرچی دوست داری میگ.... .
وسط حرفم پرید و داد زد و گفت : خخخفففهه ششووو ...... تو چقدر میدونی من درد کشیدم چقدر میدونی دلم شکست برای من این بازیه که باختمش حالا که باختم همه رو میسوزونم ...... من میفهمم این تویی که نمیدونی درد کشیدن چیه . . . . من پاک و صادق اومدم کنار شماها بهتون پناه اوردم .... بعد اینطوری میکنین مگه چیکارتون کردم ...!! هاااا من : ناییککااا اینا چیه که میگی ها نایکا : برووو بیروننننن دیگه نمیخوام هیچی بشنوم بروو ببیییرون ازز خونه من برو بیرون من : نمیرم بیرون میخوام اینجا باشم نایکا : برو بیرون تو یک عوضی همتون عوضی و اشغالین من : نایکا اگه یکبار دیگه ا.....نایکا : برو بیروون دوباره ولم کنید من : هیچ جا نمیرم نایکا : باشه تو بمون من میرم .
اشک تو چشماش جمع شده بود . رفت سمت در که مچ دستشو گرفتم و پرتش کردم رو زمین گریه کرد وحشتناک داد میزد و گریه میکرد .
خیلی خیلی بلند داد زد و گفت : ای خدداا برییدم دیگه نمیتونم ........بریدم شوگا بخدا بریدم دروغ نمیگم از زندگیم بریدم شوگا ....
خیلی اعصابم خراب شده بود . سریع از خونه زدم بیرون و پیاده رفتم .
وسط راه شونه ام خورد به یکی برگشت و گفت : هی عوضی حواست کجاس .
راهمو ادامه دادم که منو برگردوند و گفت : آشغال حو..... .
دست راستمو مشت کردم و کوبوندم تو صورتش داد و بیداد میکردن .
یک مشت تو دلش کوبوندم که پلیس پیداش شد و منو کوبوند به دیوار به .
خونه نایکا رو نگا کردم . ببین نایکا چیکارم کردی ......!!!؟
با عصبانیت گفتم : نایکاااا اگه یک تار مو ازت کم بشه دنیا رو خراب میکنم .
گوشیو قطع کرد . دختره عوضی .
تنها جایی که میتونست اینقدر سکوت باشه لب پرتگاه بود .
رفتم اونجا اره .. درست کفتم .
رفتم پشتش و با دست چپم بازو دست چپش رو گرفتم و خیلی محکم کوبوندمش به سنگ بزرگ .
دوتا دستام و روی سنگ گذاشتم و نگاش کردم .
سریع مچ دستشو گرفتم و انداختمش تو ماشین . خودت خواستی .
نشستم تو ماشین و در ماشین و قفل کردم و با سرعت نور رفتم .
رسیدیم به خونه نایکا .
پیاده شدم و مچ دستشو محکم گرفتم و بردمش تو خونه .
درو بستم که بلند داد زد و گفت : دستمو وللل کن بهههم دست نززنن عوضییی .
درو قفل کردم و نایکا رو انداختم اون ور .
با عصبانیت گفتم : دختره بیشعور برات مهم نیست با قلب دوتا پسر بازی کردی که دیگه از زندگی دل کندن هااااا چتتتته چرا هیچی نمیگیی لال شدی چرا باید اینقدر وحشی باشم تا بفهمی خراب کردن زندگی دوتا پسر اسون نیست هااااا . اخرش رو خیلی بلند گفتم که اون ور رو نگا کرد
خیلی بلند گفتم : حالا من عوضی شدم ...... چرا نمیفهمی این بازی نیست که هرکاری دلت میخواد میکنی هرچی دوست داری میگ.... .
وسط حرفم پرید و داد زد و گفت : خخخفففهه ششووو ...... تو چقدر میدونی من درد کشیدم چقدر میدونی دلم شکست برای من این بازیه که باختمش حالا که باختم همه رو میسوزونم ...... من میفهمم این تویی که نمیدونی درد کشیدن چیه . . . . من پاک و صادق اومدم کنار شماها بهتون پناه اوردم .... بعد اینطوری میکنین مگه چیکارتون کردم ...!! هاااا من : ناییککااا اینا چیه که میگی ها نایکا : برووو بیروننننن دیگه نمیخوام هیچی بشنوم بروو ببیییرون ازز خونه من برو بیرون من : نمیرم بیرون میخوام اینجا باشم نایکا : برو بیرون تو یک عوضی همتون عوضی و اشغالین من : نایکا اگه یکبار دیگه ا.....نایکا : برو بیروون دوباره ولم کنید من : هیچ جا نمیرم نایکا : باشه تو بمون من میرم .
اشک تو چشماش جمع شده بود . رفت سمت در که مچ دستشو گرفتم و پرتش کردم رو زمین گریه کرد وحشتناک داد میزد و گریه میکرد .
خیلی خیلی بلند داد زد و گفت : ای خدداا برییدم دیگه نمیتونم ........بریدم شوگا بخدا بریدم دروغ نمیگم از زندگیم بریدم شوگا ....
خیلی اعصابم خراب شده بود . سریع از خونه زدم بیرون و پیاده رفتم .
وسط راه شونه ام خورد به یکی برگشت و گفت : هی عوضی حواست کجاس .
راهمو ادامه دادم که منو برگردوند و گفت : آشغال حو..... .
دست راستمو مشت کردم و کوبوندم تو صورتش داد و بیداد میکردن .
یک مشت تو دلش کوبوندم که پلیس پیداش شد و منو کوبوند به دیوار به .
خونه نایکا رو نگا کردم . ببین نایکا چیکارم کردی ......!!!؟
۶۲.۲k
۰۵ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.