پارت دهم

پارت دهم

تهیونگ که تا الان ساکت بود بلند شد و رفت سمت ات و نامجون
+نفس من؟ببخشید فدات شم دست خودم نبود
_تهیونگی ببخشید
+هیس هیچی نگو*از بغل نامجون گرفتش و براید بغلت کرد*قلبت درد میکنه؟*زمزمه وار*
_نه خوبم من
+پس چرا دستت رو قلبته؟
_مهم نیست
+فدات شم قرار شد هرچی میشه بگی، درد داری؟
_اره
+الهی فدات شم، قرصات کجان؟
_بریم تو اتاق خودم برمیدارم
+چشم بریم
*تو اتاقتون*
+بزارم زمین برم بردارم
_چشم کوچولو
+«از بغل تهیونگ که اومدم پایین رفتم سمت کمد،از زیر لباسای تو کمد یه جعبه فلزی دراورد، و بعد درش رو باز کرد و با انبوهی از انواع قرص مواجه شد»ایناهاش
+همه اینا برای توعه؟
_نه برای نامجونه
+جدی ام
_اره برای منه
+کدوم رو الان باید بخوری؟
_همشو
+جدی باش
_جدی ام چون...هیچی
+چون چی؟
_مهم نیست
+مهمه بگو
_چون اگه نخورم ممکنه که ای...ایست قلبی...
+باشه باشه نگو دیگه
دیدگاه ها (۰)

پارت یازدهم(اخر) _برام اب...هیچی خودم میرم*لنگون لنگون رفت پ...

پارت اولبا ورود دوتا پسر، سکوت تنها چیزی بود که توی بار شنید...

پارت نهمتهیونگ بعد نیم ساعت مامان ات رو برد و رسوند خونه و ب...

پارت هشتمبعد چند دقیقه صدای باز شدن در اومد، ات با دیدن مادر...

#بد_بوی#پارت_۳۹ #لنا خسته رو تختم لش میشم تازه از حموم اومدم...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_293و بعد دوباره سرشو ع...

پشیمونی..پارت.۱۴ویو نویسنده(بچه ها اینجا یه مدت از اومدن جنا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط