part 21
part 21
دروغ شیرین♡
و لبای همو وحشیانه مک میزدیم همینطوری که داشتین لبای همو میبوسیدیم همراهش لباس های هم دیگرو هم در اوردین و لخت لخت بودیم واقعا بدجور تحریک شده بودم جونگکوک کی مارک های دردناکی رو گردنم گذاشتم و بعد چندمین رفت سمت سی..نم و با یه دستش یکی از سی..نه هامو میمالید و اون یکی سی..نمو گذاشته بود دهنش و به طور وحشیانه مک میزد خیلی درد داشتم ولی لذت تموم وجودمو گرفته بود یه حس عجیبی بود درد همراه با لذت.
کم کم رفت پایین تر و روی شکم تختم بوسه ای گذاشت و رفت پایین تر و شروع کرد به بوسیدن عضوم
ریا:عاححح
میخواستم خودمو بکشم عقب که از دو طرف باسنم محکم گرفت
ریا:جونگکوک.....عاحح .....نکن درد داره عاححح
جونگکوک:شیش هیچی نگو بیب فقط برام ناله کن خیلی وقته میخواسم طعم بدنت بچشم
ریا:چشم ددی،عاححح
کم کم دل از عضوم کند و روی دو طرف رونم
بوسه ای گذاشت و دوباره اومد سراغ لبام
میخواست عضوشو واردم کنه که خودمو کشیدم عقب
جونگکوک:چی شد
ریا:من میترسم آخه تا الان با کسی رابطه نداشتم
از این حرف ریا واقعا خوشحال شدم و گفتم
جونگکوک:ممنونم که اولینتو به من دادی منم قول میدم کاری کنم کمتر دردت بیاد
ریا:قول؟
جونگکوک:قول،هرموقع احساس درد کردی محکم بازومو فشار بدع
به معنی تفهیم سرمو تکون دادم
و با یه ضربه واردم کرد
دستشو محکم فشار دادم و جیغ بلندی کشیدم واقعا خیلی درد داشت سوزشو زیر دلم حس میکردم خیلی ازم خون رفت و بعد چندمین که خونریزی تموم شد جونگکوک با یه دستمال عضوم خودش و خودم و تمیز کرد و دوباره شروع کرد بخاطر من آروم آروم پیش میرفت ولی من نمیتونستم اینطوری تحمل کنم
ریا:عاححححح ددی عاح تندر
جونگکوک:مطمئنی تظمین نمیکنما بتونی فردا راه بری
ریا:عاحح آره عاححح
با این حرف من جونگکوک ضرباتشو محکم کرد و بلاخره بعد ۱۰ راند ارضا شد ازم کشید ولی نمیدونم چرا من هنوز ارضا نشده بودم و زیر دلم درد بدی رو حس میکرد میخواسم بهش بگم ادامه بده ولی میترسم نتونم فردا راه برم پس بیخیالش شدم
[نیم ساعت بعد]
جونگکوک:بهتری؟
ریا:اوهوم
جونگکوک:خوب پس بیا بغلم بریم یه دوش بگیریم بیایم
میخواسم پاشم که جونگکوک منو براید استایل بغل کرد و برد گذاشت تو وان که از قبل پر بود و خودشم نشست پشتم و سرمو تکیه دادم به سینش و اونم زیر دلمو ماساژ میداد
بعد چندمین اومدیم بیرون و چون خیلی خسته بودیم بعد لباس پوشیدن رو تخت دراز کشیدیم و تو بغل هم زود خوابمون برد.
کپی ممنوع❌️❌️
دروغ شیرین♡
و لبای همو وحشیانه مک میزدیم همینطوری که داشتین لبای همو میبوسیدیم همراهش لباس های هم دیگرو هم در اوردین و لخت لخت بودیم واقعا بدجور تحریک شده بودم جونگکوک کی مارک های دردناکی رو گردنم گذاشتم و بعد چندمین رفت سمت سی..نم و با یه دستش یکی از سی..نه هامو میمالید و اون یکی سی..نمو گذاشته بود دهنش و به طور وحشیانه مک میزد خیلی درد داشتم ولی لذت تموم وجودمو گرفته بود یه حس عجیبی بود درد همراه با لذت.
کم کم رفت پایین تر و روی شکم تختم بوسه ای گذاشت و رفت پایین تر و شروع کرد به بوسیدن عضوم
ریا:عاححح
میخواستم خودمو بکشم عقب که از دو طرف باسنم محکم گرفت
ریا:جونگکوک.....عاحح .....نکن درد داره عاححح
جونگکوک:شیش هیچی نگو بیب فقط برام ناله کن خیلی وقته میخواسم طعم بدنت بچشم
ریا:چشم ددی،عاححح
کم کم دل از عضوم کند و روی دو طرف رونم
بوسه ای گذاشت و دوباره اومد سراغ لبام
میخواست عضوشو واردم کنه که خودمو کشیدم عقب
جونگکوک:چی شد
ریا:من میترسم آخه تا الان با کسی رابطه نداشتم
از این حرف ریا واقعا خوشحال شدم و گفتم
جونگکوک:ممنونم که اولینتو به من دادی منم قول میدم کاری کنم کمتر دردت بیاد
ریا:قول؟
جونگکوک:قول،هرموقع احساس درد کردی محکم بازومو فشار بدع
به معنی تفهیم سرمو تکون دادم
و با یه ضربه واردم کرد
دستشو محکم فشار دادم و جیغ بلندی کشیدم واقعا خیلی درد داشت سوزشو زیر دلم حس میکردم خیلی ازم خون رفت و بعد چندمین که خونریزی تموم شد جونگکوک با یه دستمال عضوم خودش و خودم و تمیز کرد و دوباره شروع کرد بخاطر من آروم آروم پیش میرفت ولی من نمیتونستم اینطوری تحمل کنم
ریا:عاححححح ددی عاح تندر
جونگکوک:مطمئنی تظمین نمیکنما بتونی فردا راه بری
ریا:عاحح آره عاححح
با این حرف من جونگکوک ضرباتشو محکم کرد و بلاخره بعد ۱۰ راند ارضا شد ازم کشید ولی نمیدونم چرا من هنوز ارضا نشده بودم و زیر دلم درد بدی رو حس میکرد میخواسم بهش بگم ادامه بده ولی میترسم نتونم فردا راه برم پس بیخیالش شدم
[نیم ساعت بعد]
جونگکوک:بهتری؟
ریا:اوهوم
جونگکوک:خوب پس بیا بغلم بریم یه دوش بگیریم بیایم
میخواسم پاشم که جونگکوک منو براید استایل بغل کرد و برد گذاشت تو وان که از قبل پر بود و خودشم نشست پشتم و سرمو تکیه دادم به سینش و اونم زیر دلمو ماساژ میداد
بعد چندمین اومدیم بیرون و چون خیلی خسته بودیم بعد لباس پوشیدن رو تخت دراز کشیدیم و تو بغل هم زود خوابمون برد.
کپی ممنوع❌️❌️
۳۵.۸k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.