Part

#Part27



انقد از این رژیم هاا بدم میاد که نگوو ! حالم بهم میخوره ...
دیدم همونطور بهم زل زده و یه تای ابروشو داده بالا :
- کاری که بهت گفتم و انجام بده
با مکث "باشه"ای گفتم.
گذشت ... ظهر شد ناهار خوردیم ؛در واقع خوردم چون اقا ناهارو و شامش و تو اتاقش میخوره !
یه چای درست کردم و طبق حرف پری کل کیک و به اتاقش بردم و تقه ای به در زدم که با صداش وارد شدم ... واو چه اتاقی داره!
دیدم نشسته روی میز کارش و داره با لپتاپ کار میکنه .
بدون اینکه برگرده سمتم گفت :
کیک و بزار و برو !
- چرا ... خوب میخوام نظرتو...بدونم .
- نیازی نیست !
- وا ... چرا اینطوری میکنی؟
- چطور میکنم؟
- یکم ... بد رفتاری نمیکنی ؟یکم بد صحبت نمیکنی ؟
- نه ! جوری که لیاقتته باهات حرف میزنم !
با اخم سریع از اتاقش بیرون رفتم ...
مردک روانی !
پسره ۲ قطبی. ...
بی ادب ...
آه بیشعور تو که میخوای باهام اینطور بد رفتاری کنی چرا اولش مث یه الماس باهام رفتار میکنی عوضی‌؟
آه....
دیدگاه ها (۰)

#Part28خب.اون یک هفته اجباری با اخم و رفتار های سرد یاشار تم...

#Part29- یسری خرید ها هست با شاهرخ میرین واسه فردا انجام مید...

#Part26رفتم و پیشونیش و بوسیدم .... نمیدونم چرا ولی خوب .......

#Part25دلم میخواست به خوابم ادامه بدم اما متاسفانه حس کنجکاو...

با نوری که خورد تو صورتم بیدار شدم رفتم سرویس بهداشتی کارای ...

دو پارتی از جینبعدش پا شد اومد سمتتا.ت تو ذهنش :همونطور که د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط